یونگی به خون هایی که روی زمین مثل یه رود جریان پیدا میکرد خیره شده بود و به ضرباتی که پی در پی به در حمام میخورد بی اعتنا بود اما بازم تن کبود و خونیش از ترس به لرزش افتاده بود . شاید اگه میدونست قاتلان روح و جسمش برای درد دادن بهش نیومدن اینبار بدنش از ترس نمیلرزید شاید بازم بدنش از خوشحالی به لرزش در میومد و قلب عاشقش بازم طاقت نمیآورد و در رو باز میکرد چون وقتی قلب عاشق میشه منطق هیچ اهمیتی نداره چون وقتی قلب عاشق میشه برای معشوقش هر کاری میکنه حتی اگه معشوق بارها با دستانی که عاشقانه میپرستیده او را تنبیه کرده باشه چون قلب عاشق شده . ژانر:درام ، انگست ، سون سام ، امگاورس ، ازدواج اجباری