"ناجی" جایی که قراره یه منبع نور باشه، منجی باشه و امید بده؛ شاید به یه خلبان شکستخورده، یه فیگور اسکیتر که رویاهاش کشته شدن، برادری که منتظر لبخند تنها کسشه و یا کسانی که ناجی براشون، یه سرپناهه. شاید هم همون کسی که ناجی رو ساخت، درحالی که خودش غرق شده بود؛ غرق تاریکی و همون چیزی که تو قلبش مدفون شده. ناجی، داستان آدمهاییه که تو وجود همدیگه بخشی از خودشون رو پیدا میکنن؛ همون قسمتهایی که سالهاست تو کنج قلب و روحشون داره خاک میخوره و جز خودشون، هیچکس اون رو لمس نکرده. کاپل : چانهو 🌙🌱