Chapter 6

363 95 195
                                    

هری

تا قبل از رفتن خونه‌ی نایل، اگه کسی بهم می‌گفت یه روزی خونه یکی از دوستام به همراه مامانش سر یه میز شام می‌خورم، مطمئناً بهش می‌خندیدم.

مامان نایل خیلی صمیمی و عادی برخورد می‌کرد. جوری که اگه اعتراف می‌کرد هر روز با کلی آدم سر و کار داره که پارس می‌کنن و نوشابه رو توی صورت پسرشون تف می‌کنن‌، تعجب نمی‌کردم.

بعد از شام، مامان اومد دنبالم. قیافش خیلی هیجان‌زده بود. از همون قیافه‌ها که وقتی بهم افتخار می‌کنه می‌گیره. (که معمولاً کم پیش می‌آد. من با افتخار رغم‌زدن خیلی فاصله دارم.)

البته که مجبور شدم یک ربع توی ماشین منتظر بمونم. چون مامانم و مامان نایل داشتن باهم خوش و بش می‌کردن.

نمی‌دونستم باید از اینکه تدارکات تولد نایل فقط یه بهانه بود، ناراحت باشم یا متشکر! پس چیزی رو به روش نیاوردم و اونم همین‌کارو کرد.

وقتی مامان توی ماشین نشست، هنوز لبخند روی لبش بود. گفت: «خوشحالم دوستای جدید پیدا کردی. خانوم هوران واقعاً زن دوست‌داشتنی‌ایه.»

زمزمه کردم. «اهوم.»

ماشین که حرکت کرد، شیشه رو پایین دادم تا هوا به صورتم بخوره. کل شب چندبار فکرم سمت دفترچه‌م و لویی رفت، اما نمی‌خواستم با فکر کردن بهش شب‌م رو خراب کنم. هنوز تصمیم نگرفته بودم قراره باهاش چیکار کنم. می‌دونستم اگه به مامان یا مسئولین مدرسه بگم، باعث می‌شه لویی بدتر باهام لج کنه و تا آخر سال راحت‌م نذاره.

مامان گلوشو صاف کرد و منو از افکارم بیرون کشید: «از مامان نایل شنیدم که توی یکی از بیمارستان‌های لندن یه همایش برگزار می‌شه برای بچه‌های مبتلا به سندروم توره.»
(خب ظاهراً همین الانش هم شبم خراب شده.)

با غرولند گفتم: «منظورت گروه مددکاریه؟»

«خب، یه جورایی.»

«من احتیاجی به اون گروه‌های مددکاری مسخره ندارم. حالم خوبه.»

مامان گفت: «هری! این اصلاً شبیه اون قبلی‌ها نیست. ببین خیلی خوبه که کسایی رو ببینی که مشکل خودتو دارن. حتی شاید اینطوری دوست‌‌های جدیدی پیدا کنی.»

«نمی‌خوام دوست‌های جدیدی پیدا کنم.» پارس کردم.

«هری ما خیلی خوش‌شانسیم که اومدیم لندن تا-»

حرفشو قطع کردم: «مامان لطفاً... می‌شه راجع بهش صحبت نکنیم؟»

بنظر می‌اومد ناامید کردمش. بخاطر همین فوراً از حرفم پشیمون شدم. گفتم: «منظورم اینه که... امشب نه. بعداً راجع بهش صحبت می‌کنیم.»

چشم‌هاشو از جاده برداشت و بهم لبخند زد.
پرسید: «برای تولد دوستت می‌خوای کادو چی بخری؟»

Sorry It's Me (L.S)Where stories live. Discover now