کوکی بعد از خوابوندن ته از اتاق بیرون اومد و با لبخند معنا دار جمع مواجه شد
سرش و پایین انداخت و به سمت آشپزخونه دویید
بقیه که تو هال بودن شروع به خندیدن کردن جین با خنده گفت:یادم میاد یه سری نوجوون بودیم نامجون و به بهونه اینکه کامپیوترم خراب شده بردم تو کلاس خالی همون جا براش برای اولین بار ساک زدمیونگی خندید و گفت:هر کی ندونه فکر می کنه تو تاپی
جین با اخم گفت:نمیذاره بکنمش عوضینامجون تکیه داد و گفت:تو از بچگی منحرف بودی من بیچاره از نقشه هات هیچ وقت خبر نداشتم
جیمین با پوزخند گفت:نه که بدت میومد فردا رایت تر از دیروز برنمیگشتیکوکی که داشت حرفاشون و میشنید از خجالت سرخ شده بود ولی سعی میکرد توجه نکنه و غذاش و بخوره
در باز شدجی هوپ...... زخمی...... خونی......وارد خونه شد
همه به سمتش دویدن
کوکی سریع از آشپز خونه در اومد
جی هوپ با صورت خونیش که لبخند احمقانه ای داشت گفت: بالاخره انجامش دادم
و همون جا از حال رفتجیمین گفت: چیشد؟؟؟
یونگی با تعجب گفت:مرد؟
نامجون محکم تو سرش زد: سلام
صدای آروم دختر توجه همه رو جلب کرد
تیلدا وارد خونه شد و در حالی که سرش پایین بود گفت:حالش خوبه؟؟؟
جین با بی خیالی گفت:آره بابا نمرده که.....
چشمای تیلدا درشت شد
بغض کرد جیمین به سمتش رفت و گفت:داره شوخی میکنه چیزیش نیست خوب میشه باباتیلدا اشکش و پاک کرد و گفت:م...من زدمش
یونگی با خنده گفت:جالب شد
کوکی گفت:بیا بشین تیلدا
تیلدا روی مبل نشست
کوکی و نامجون جی هوپ و روی مبل گذاشتن
جین با صدای آرومی گفت:دعواتون شد؟؟؟؟
تیلدا به سادگی گفت:نه
جیمین با تردید گفت: امممم حرف بدی زده؟
تیلدا:نه
کوکی با لحن مهربونش گفت:بگو چی شده تیلدا کمکت میکنیم
تیلدا نگاهی به جی هوپ بیهوش کرد و گفت:م..من...حاملمچشمای همه درشت شد
کوکی خندید و گفت:این که عالیه
تیلدا:نه نیستکوکی با ناراحتی گفت:بچه رو نمیخوای؟؟؟
تیلدا سریع گفت:میخوامش
کوکی که گیج شده بود گفت:پس چی شده؟؟؟
تیلدا به جی هوپ اشاره کرد و گفت: یه دختره...تو اون جعبس...ه...همش ...بهش گوش میده.... هم... همش ...میگه عاشقتمکوکی نگاهش و به آدما دوخت تا اونا یه جوابی بدن
یونگی گوشی جی هوپ و در آورد و آهنگ و پلی کردتیلدا سریع به گوشی اشاره کرد و گفت:همینه ...همش بهش میگه عاشقتم اونم ....
نامجون گوشی و ساکت کرد و گفت:نه نه اینجوری که فکر میکنی نیست اون دختره داره برای عشقش میخونه جی هوپ هم همراهیش میکنه هر دوشون عاشقن...نه عاشق هم ولی عاشقن برای همین با هم آهنگ میخونن
KAMU SEDANG MEMBACA
Kookv hybrid's village [ Completed ]
Fiksi Penggemarروستای هیبرید🍸 کاپل ها:کوکوی،یونمین ، نامجین ژانر: تخیلی هیبرید فلاف اسمات امپرگ کوکی رو به بقیه:من ته رو میخوام ولی اون خیلی معصومه اما من میخوام بوسش کنم لمسش مال خودم بکنمش دیگه نمیتونم صبر کنم نامجون:ما بهت کمک میکنیم وضعیت: پایان یافته