تیزر

476 119 45
                                    

کیونگسو به باری که اون و دوستاش بارها چون تشنه بودن میرفتن، رفت.

نه برای نوشیدن.. هر چند نوشیدنی‌های اونجا دلچسب و گوارا بود، بلکه بخاطر بارتندری که اونجا کار میکرد.

"خوش اومدین، برای امروز چی می خواین؟"

" میشه امشب با بارتندر سکس داشته باشم؟"

" اوه، شما پسرا معمولا نوشیدنی های قوی می خورین." جونگین زمزمه کرد، ولی گونه هاش تغییر رنگ داد و صورتی شد.

" نمیدونم، شاید بتونم اول یه بلوجاب داشته باشم."

بارتندر تقریبا بطری که توی دستش بود رو انداخت.
.
.
.

ایده ترجمه شده، چنل: Kadi1288

بارتندرOnde histórias criam vida. Descubra agora