پارت سوم

470 125 291
                                    

کیونگسو بعد از چک کردن خودش وارد بار شد و مستقیما سمت کانتر رفت و با دیدن جونگین که بلوز سفید جذب استین بلندی بدن خوش تراششو به نمایش گذاشته بود پوزخند زد.
تاجایی که یادش بود قبل از این دو شب فقط رنگ مشکی رو تو تنش دیده بود .
جلو رفت و با نشستن روی یکی از صندلیای کنار کانتر که تازه خالی شده بود صداش زد
: هی جونگ!

جونگین با تعجب برگشت و برای یه دقیقه دست از کارش برداشت، سمتش اومد و با لبخند ذوق دار خجالتی ای بعد از برانداز کردنش جوابشو داد
: هی.. خوشحالم که اومدی کیونگسو!

کیونگسو به بلوزش اشاره کرد: مشخصه! کاملا!

سرشو خاروند: همینجا باش تا نوشیدنی مخصوصمو بچشی..

خندید: نترس فرار نمیکنم، برای تو اینجام.
و بعد اروم لب زد: مثل تمام شبای گذشته!

جونگین کار مشتریای دیگه‌شو با سرعت و مهارت باور نکردنیش راه انداخت و منظره کاملا تماشایی ای رو با انقباض انبساط عضله هاش زیر بلوز تنگ سفیدش برای کیونگسو فراهم کرد
در اخر با یه شات نوشیدنی بی رنگ برگشت سمتش و با لبخند دندون نمای کیوتی زمزمه کرد
: برای پرنس ِامشب..

کیونگ پوزخند زد: هاه.. که من پرنسم؟

جونگین با استرس یه تای ابروشو بالا انداخت و مردد گفت: اره..؟

کیونگسو به دخترایی که کمی اونورتر با چشماشون درحال قورت دادن جونگین بودن اشاره کرد و بعد تو یه حرکت سمتشون چرخید و خیلی کوتاه پخ کرد. با شنیدن صدای جیغشون و دیدن ترسِ توی چشماشون از ته دل خندید و راضی از کارش، سمت جونگین که ارنجاشو به کانتر تکیه داده و خم شده بود تا دید بهتری بهش داشته باشه برگشت و با لحن شوخی پرسید: باید جلوی همشون ببوسمت که اینجوری نگاهت نکنن؟

جونگین که تازه متوجه حسادت و دلیل شیطنتش شده بود از تصور حرفش سرخ شد ولی نالید: میخوای از کار بیکارم کنی؟
بعد با خجالت توضیح داد: اینجا محدوده‌ی امن منه و کسی نمیتونه از حدش بگذره.

کیونگسو به کیوتیِ پسرِ هات مقابلش خندید و با خودش زمزمه کرد "بستگی داره چقد بخوانت!"
با پوزخند شاتشو بالا داد و بعد بخاطر طعم خاصش شوکه شد.
جونگین بعد از دیدن چشمای گردش با خنده‌ی ملایمی ازش فاصله گرفت و درحالیکه تمام حواسش به مشتری خاصش بود باز مشغول سرو شد.
کیونگسو نباید گول خنده های خجالتیشو میخورد!!اینو وقتی فهمید که طعم نوشیدنی، بلوجاب دیشبشو براش یاداور شد. یعنی اون فاکر.. ؟

با همون چشمای گرد شده از شوک به مرد زل زد و سوال لعنتیشو تو چشماش ریخت.
جونگین شونه بالا انداخت و جام‌هارو جلوی افراد دور کانتر گذاشت و دونه دونه با دو بطری توی دستش پرشون کرد.
به کیونگسو که رسید با تردید پرسید: بازم میخوای؟

بارتندرHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin