part 8

78 14 2
                                    

اینم پارت 8 تقدیم نگاه شما

........................................

خب نمیدونم این سکوت خوبه یا بد . هم خوبه چون اصلا دوست ندارم مکالمه ای بین هری و لو باشه و هم بده چون داره حوصلم سر میره و نمیدونم هری الان چه حسی داره

- شنیدم کم خونی داری

لویی پرسید و بالاخره سکوت رو شکوند . این مامانا چرا اینطورین ؟ آب تو دهنشون نمیمونه . فکر کنم فردا هم همسایه میاد میگه چخبر ؟ خانوادت گذاشتن بری بولتون ؟

- آره ، حالا آزمایش دادم تا دقیق تر معلوم شه . آخه این اواخر سرگیجه هام بیشتر شده

سرشو تکون داد و به هری نگاه انداخت . پرسید

- من تاحالا اینطرفا ندیده بودمت . اهل اینجایی ؟

هری خودشو صاف کرد و گفت

- نه . من اهل آمریکام

- ولی بهت میخوره رگ سوئدی داشته باشی . چون لهجشو داری

هری سرشو به نشونه تا کید تکون داد و گفت

- آره . مادرم آمریکایی وپدرم اهل سوئده

- اوه ، تو یه دورگه ای ؟ چه جالب

لویی با شوکه گفت . هری فکش قفل شده بود شاید خوشش نمیاد به اسم دورگه صدا زده شه . حتما باید راجب زندگیش باهاش گفتمان داشته باشم . لویی ادامه داد

- پس اینجا توی لندن چکار میکنی ؟ میدونی منظورم اینه سوئد دبیرستانا و دانشگاه های خوبی داره . شنیدم به دانش آموزاش پولی میده که میشه باهاش کل شهرای تفریحی سوئد رو سفر کنند

من تعریفای زیادی از سوئد شنیدم . مردمانش آداب و رسوم خاصی دارن که اگه تو اینترنت سرچ کنید و بخونید متوجه میشید که هیچ نقصی در مردمش نیست . خود کشورشو جا نندازم که چه جای قشنگیه . متروهاش فرقی با موزه نداره . هری میگه مردمانش انقدر مهربونن که کاری به کسی ندارن ، توی زندگی هم دخالت نمیکنن و وقتی کسی نیاز به کمک داره اونا سعی میکنن تمام تلاششون رو برای کمک به هم دیگه کنن . من در تعجبم که چرا هری اومده لندن ، شهر به این شلوغی در صورتی که میگه سوئد این شلوغی رو نداره . با اینکه اون زیاد از شلوغی خوشش نمیاد .

- خب سوئد هنوزم کشور مورد علاقه منه ولی بنا به دلایلی اومدم لندن تا دانشگاهم رو اینجا بگذرونم . توی آزمون هاش قبول نشدم و منو نپذیرفتن . پس خودم با بلیط اومدم لندن تا برای دانشگاه ثبت نام کنم ولی قبول نکردن و گفتن که باید دوره دبیرستانم رو دوباره از پایه بگذرونم . منم چاره ای نداشتمو قبول کردم

هری ابروهاشو داد بالا و به لو نگاهشو دوخت . چی ؟ ت ...تو الان چی گفتی ؟ تو دوبار دبیرستانو خوندی ؟ تو یه احمقی . نه نه نه من باید هرچه زود تر هریو ببرم و باهاش یه گفتمان جدی داشته باشم . اصلا چرا اومدی لندن که بخوای دوباره بری دبیرستان . یعنی اون از من 3 سال بزرگ تره ؟

Days{Harry.S}Où les histoires vivent. Découvrez maintenant