9

308 38 277
                                    

*دفتر هری مدرسه*

هری وسایلش رو جمع کرد آماده بود تا به خونه بره
راهروهای مدرسه سوت و کور بود و داشتن برق ها رو کم کم خاموش میکردن

هری خسته کوفته راهرو طبقه دوم رو پایین رفت که از اتاق موسیقی صدایی شنید :

The bed getting cold and your not here
The future I hope is unclear
صدا بشدت زیبا بود و البته پر از درد. هری به سمت در رفت و نزدیک تر شد

But I'm not alive until you call
And no bet it all against it all
گوشه در رو آروم باز کرد تا صاحب صدا رو ببینه و اون ...
لویی بود...
لویی مغرور و خشنش خیلی شکسته و غمگین بنظر میرسید...

Save your advice cause I won't hear
You might be right but I don't care
این همه درد اون پسر از کجا نشات میگرفت؟ هری سوالی رواز خودش پرسید که جوابش رو از قبل میدونست

هری باعث اون درد بود ..

اون شبی ک لویی اومده بود پیشش ...
لویی تاملینسون مغرور اعتراف کرده بود که دوسش داره..
و هری  لویی رو شیکوند...

There's a million reasons why I should give you but
The heart want it wants oh oh
اون باعث جاری شدن اون اقیانوس ها بود..

هری دیگه طاقت نیاورد

رفت داخل و دستش رو روی شونه لویی گذاشت و اون رو چرخوند..
لویی بدون هیچ مقاومتی نواختن و خوندن رو تموم کرد و برگشت ...
انگار هیچ جونی توی بدن اون پسر دیگه باقی نمونده بود...

اینم ی خیال دیگه بود

این حرفی بود که تو ذهن لویی تکرار میشد

انقد این چند روز ب هری فکر کرده بود ک هر جا میرفت اونو میدید و فکر میکرد الان هم از خیالاتشه

هری شروع کرد ب خوندن:

People say we shouldn't be together
So we are now forever
نه این خیال نیود هری تو خیالاش نمیتونست حرف بزنه
لویی چشماش رو مالوند و به مرد روبروش خیره شد..

I said they don't know what they talk talking about
هری به چشمای لویی زل زده بود و با ریتم از اعماق وجودش برای لویی میخوند ..
چشمای هری فاصله ای تا باریدن نداشتن..

This love is getting longer
I don't wanna wait any longer
I just wanna tell you boy that I love you

و هری کلمه جادویی رو گفت ...گفت و بدن لویی لرزید ...گفت و محکم با اتمام جمله ش لویی رو بوسید ...گفت ‌و لباشو ب لب های نرم لویی کوبید...

The space between us Where stories live. Discover now