125

185 24 8
                                    

اين داستان:كلاس انلاين...

زمان گذشته كه مدرسه ها باز بودن...
*يه روز برفي*

هارلي:*پنجره رو باز ميكنه*اخ جون برف اومده مدرسه ها تعطيله...
هارلي:*ميره تو اتاق و پيتر رو بيدار ميكنه كه برن برف بازي...*
توني:*از اونور خونه داد ميزنه*گفتن مدرسه تعطيله،ولي نريد سروكله همو با برف بشكونيد....
پيتر:قول نميديم...

الان....
كلاس هاي انلاين....
يه روز برفي ....

هارلي:*پنجره رو باز ميكنه و به برف هاي روي زمين نگاه ميكنه و اه ميكشه و ميره روي تختش و گوشيش رو با بي حالي برميداره*
معلم:صبح همگي بخير...برف رو ديدين!
هارلي:*سر تكون ميده*
معلم:ميدونيد يه زماني رو يادمه كه بخاطر برف مدرسه هارو تعطيل ميكردن...ولي كور خوندين الان كلاس ها انلاين برگزار ميشه...
هارلي:*گوشيش رو خاموش ميكنه و داد ميكشه*حالم از اين دنيا بهم ميخوره
-_-

fun time with avengers 3 (complete✔️)Where stories live. Discover now