106

204 24 23
                                    

باكي:*به استيو نگاه ميكنه*زودباش پسر بهم بگو!

استيو:*سرش رو به معناي نه تكون ميده*نميگم ...

باكي:كامان استيو !منكه ميدونم كي تو اين خونه عاشق كيك هاي شكلاتي منه!پس بهم بگو كي كيك شكلاتي كه ديشب درست كردم رو يه سوراخ سه اينچي انداخته وسطش...

استيو:كار من نبوده و كسي رو هم لو نميدم

باكي:عاوو پس شريك جرم هم داشتي!تا سه
ميشمارم استيو...يك!...

استيو:باشه ميگم كريس خورده به همراه شريك جرمش سم و نات

باكي:كريس تا زمانيكه من اجازه ندم شكلات نميخوره چون ميدونه براش ضرر داره...سم هم كه خيلي اهل شكلات و شيريني نيس نات هم كه چون خيلي به هيكلش اهميت ميده كيك نميخوره ...منم كه نخوردم... تو هم كه نبودي... پس كار كي بوده!

استيو:شايد خدمتكار...

باكي:اسم اون جن رو نيار...ميدوني روش حساسم*ميره سمت يخچال تا اب بخوره و حواسش به استيو نيست *

استيو:*يه نگاهي به پنجره ميندازه كه متوجه ميشه يكي داره با انگشت بهش ضربه ميزنه تا توجهش رو جلب كنه * و خدمتكار جني خونشون رو پشتش ميبينه كه يه چيزي روي برگه نوشته...

استيو:*يه نگاهي به پنجره ميندازه كه متوجه ميشه يكي داره با انگشت بهش ضربه ميزنه تا توجهش رو جلب كنه * و خدمتكار جني خونشون رو پشتش ميبينه كه يه چيزي روي برگه نوشته

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

استيو:*اهسته زمزمه ميكنه و پرده رو ميكشه*خدمتكار ديوونه ...
خدمتكار:*سرش رو مياره تو *بچ حداقل زير بار كاري كه كردي برو ،يه كيك انقدر ارزش نداره...
استيو:هيس... برو بيرون...

باكي:چيزي گفتي استيو؟
استيو:نه لاو!خوب من ديگه بايد برم
باكي:باشه برو ، منم كاري ندارم
استيو:*از اشپزخونه مياد بيرون*
باكي:استيو قبل از اينكه بزني به چاك لپت رو پاك كن اثرات قتل روي لپته
استيو:*محكم دست ميكشه روي لپش*اي گندش بزنن
باكي:اه از دست تو ...
استيو:*بغض ميكنه و با چشماي اشكي بر ميگرده سمت باكي*كيك هات منو ياد كيك هاي مامانم ميندازه بخاطر همينه...
باكي:*ميره سمت استيو و محكم بغلش ميكنه و سر استيو رو ميزاره روي شونه اش و پشت گردنش رو نوازش ميكنه *اوه خدا!استيو من متاسفم منظوري نداشتم !هر چقدر كه دوست داري كيك هارو از وسط بخور منكه مشكلي ندارم عشقم
استيو:*دست هاش رو دور باكي حلقه ميكنه*مرسي

كريس:*در يخچال رو ميبنده و با ظرف كيك و يه چنگال از كنار استيو و باكي رد ميشه*عااام !كسي شير كاكائو منو نديده!تو يخچال نبود! با وسط كيك خيلي خوشمزه ميشه...

استيو:*از باكي جدا ميشه*تو هم وسط كيك رو ميخوري!
كريس:معلومه!
باكي:جالبه كه جفتتون يه عادت رو داريد!
استيو:اره و جالب تر اينكه سارا هميشه بهم اجازه ميداد وسط كيك رو بخورم و باكي هم همينطوره:)
باكي: كريس دوتا چنگال ديگه بيار ما هم بخوريم
كريس:اوكي:)

fun time with avengers 3 (complete✔️)Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang