180

168 23 4
                                    

اين داستان:شوخي خواهر و برادرانه...

هلا:*مياد تو اتاق لوكي و رو تختش ميشينه و به لوكي زل ميزنه*
لوكي:چرا زل زدي به من!
هلا:...
لوكي:هلا؟
هلا:....
لوكي:*دستش رو جلو صورت هلا تكون ميده*زنده ايي؟
هلا:*ليوان پر از ابي كه پشتش قايم كرده بود رو ميپاشونه رو صورت لوكي و فرار ميكنه*
لوكي:*داد ميزنه و موهاي خيسش رو ميزنه كنار و بازم داد ميزنه و دنبال هلا ميدوهه *هلااااا تو به روش طبيعي به چخ ميرييي به روش جاذبه زمييييين ميفهمييييي!
هلا:بشين تا من بميرم😎

fun time with avengers 3 (complete✔️)Onde histórias criam vida. Descubra agora