part 1

2.9K 280 155
                                    

-تو خیلی خوشگلی بیبی بوی!

با شنیدن اون صدای بم و خشدار از یه جایی درست نزدیک به گوشم ،لرزی به تمام بدنم افتاد
با دیدن عکس العملم پوزخند صدا داری زد و راضی از کارش گاز ریزی از لاله گوشم گرفت و بعد همون ناحیه رو کوتاه بوسید
نه میتونستم حرفی بزنم و نه میتونستم کاری بکنم،بی دفاع و ناتوان زیرش دراز کشیده بودم
همینطور که با دستهاش اروم اروم دکمه های پیراهنم رو باز میکرد، سرش رو توی گردنم فرو برد و بعد از لیسیدن اون ناحیه ،پوست مرطوبم رو بوسید و گازی ازش گرفت
با همین کار های کوچیکش لذتی رو به بدنم تزریق میکرد که مطمئنم تاحالا با هیچ کس تجربش نکرده بودم!
با اسیر کردن لبهام میون دندون هام سعی در مانع شدن از خروج هرگونه صدایی از داخل گلوم بودم
جوری گردنم رو میمکید که مطمئنم بودم جاش قراره تا یک ماه بمونه اما کی اهمیت میداد؟تنها چیزی که در لحظه توی ذهنم موج میزد شهوت و نیاز بود!
بعد از گرفتن گاز نسبتا محکمی از ترقوهام لباسم که حالا کاملا باز شده بود رو ابتدا از دستهام و بعد از زیر تنم بیرون کشید و به پایین تخت پرتاب کرد
بخاطر آشکار شدن بدنم لحظه ای از من فاصله گرفت و درحالی که نیشخندی روی لبهاش بود با اون چشمهای خمار ،تمام بالا تنم رو بررسی کرد
دستش رو نوازشگرانه از سینه تا نزدیک وی لاینم کشید و باعث شد سرم و بیشتر توی بالشت فشار بدم و چشمام رو از روی لذت ببندم

-چرا چیزی نمیگی دارلینگ؟بزار صداتو بشنوم...برام ناله کن!

دستش رو به لبهام رسوند و سعی کرد از حصار دندونهام ازادش کنه
با دیدن مقاومتم نیشخندش عمیق تر شد و دوباره روم خم شد

-ببینیم میتونی تا اخر خودت رو کنترل کنی یا نه...اما من که بعید میدونم!

بعد از فاصله دادن سرش از گوشم اون رو پایین تر برد و روی سینه هام متوقف شد
لیسی به نوک سفت شده و تحریک شده سینم زد و بخاطر بالا تر رفتن ضربان قلبم روی پوستم لبخندی زد
گازی از سینه سمت چپم گرفت و مشغول مکیدن اون ناحیه شد و با دست راستش اون یکی سینم رو به بازی گرفت
قوسی به بدنم دادم که با خشونت کمرم رو دوباره به تخت کبوند
دست سمت چپش هم بیکار نموند و همینطور که دهنش مشغول بود اون رو به پایین سر داد و عضو نیمه تحریکم رو از روی شلوارم چنگ زد
با این کارش بالاخره اولین ناله اون شبم از میون لبهام خارج شد

-آههه

بدون بلند کردن سرش با قرار دادن چونش روی سینم بهم نگاهی انداخت و پوزخندی زد

-گفتم که نمیتونی

بعد از نقاشی کردن اطرف سینم با لکه های بنفش و قرمز رنگ از سینه تا نزدیک شلوارم رو لیسید و چنگی به پهلوهام زد
بعد از باز کردن کمربندم،دستهاش رو پشتش جمع کرد و سعی کرد بجای استفاده از اونها دکمه و زیپ شلوارم و با دهانش باز کنه با هر بار برخورد صورتش با پایین تنم کمرم رو قوس میدادم و سعی میکردم عضوم رو به صورتش فشار بدم
بعد از باز کردن دکمه، با دندونش زیپم رو پایین کشید و با نمایان شدن باکسرم بوسه ای روی عضوم به جا گذاشت و به بیشتر تحریک شدنم کمک کرد
با عقب رفتن و نشستن روی پاهام شروع کرد به باز کردن دکمه های بلوزش و من هم محو حرکت انگشتهای کشیدش شدم
هیکل نسبتا درشتی داشت منم کنجکاو بودم چیزی که پشت لباس هاش مخفی کرده رو هرچه سریع تر ببینم!
با نمایان شدن بدنش، چشمام قفل سینه هاش شد،مگه پسر ها هم نوک صورتی رنگ دارن؟
لباسش رو پایین تخت و کنار لباس من پرت کرد و بدون معطلی باکسر و شلوارم رو پایین کشید
با برخورد باد سردی به عضو داغ و سفت شدم، ناخواسته ناله ای کردم و پاهام رو کمی جمع کردم اما با دستهاش اونهارو دوباره از هم فاصله داد
یکی از پاهام رو گرفت و با گذاشتنش روی شونش روم خم شد و کشاله رونم رو بوسید
پیچو تابی به بدنم دادم که باعث شد عضوم با صورتش برخورد کنه، خنده ای از این بابت کرد و مشغول مارک کردن رونهام شد
با چنگ زدن به رو تختی سفید رنگ اون رو توی مشتم گرفتم و اونیکی دستم رو هم به موهاش رسوندم و چنگی بهش زدم
اولش غرورم اجازه نمیداد اما حالا با بی شرمی تمام ناله هام رو توی اتاق آزاد کرده بودم و صدام هر ثانیه بلند تر میشد
هیچکس توی اون لحظه به بیرون رفتن صداهامون از اتاق اهمیت نمیداد،اصلا مگه اون مکان برای همینکار ساخته نشده بود؟معلومه که اره وگرنه کاربرد یکی از اتاق های کلاب چی میتونست باشه؟
بالاخره سرش رو از پاهام خارج کرد و بعد از کمی فاصله گرفتن، روی زانوهاش روی تخت ایستاد و با باز کردن شلوارش اونو همراه باکسرش به طرفی پرتاب کرد و عضو بزرگ و تحریک شدش نمایان شد
با دیدن سایز چیزی که بین پاهاش بود بی اراده اب دهنم رو صدا دار قورت دادم
یعنی قرار بود تا لحظه هایی دیگه همچین چیزی رو توی خودم داشته باشم؟
با شنیدن صدای خنده ای نگاهم رو بالا بردم و نگاهم قفل چشمای کشیده و خمارش شد

EMOTIONAL BETRAYAL[TAEKOOK]Where stories live. Discover now