تو انسانی!

447 26 2
                                    

وارد سالن مدرسه شدم .
عجب هیاهویی همه شلوغی میکردن ولی انگار ملکشون رو نشناختن به سمت تابلو رفتم خوبه تو کلاس a1 اولین کلاس در سمت چپ سالن خوبه .
وارد کلاس شدم پر ادم بود چه حس بدیه بین یه مشت ادم باشی ای کاش یه دوست داشتم .
یک دست روی شونم قرار گرفت رومو اون ور کردم دختری با مو های طلایی رنگ شده دیدم در گوشم گفت حواست باشه بیشتر نری جلو دختر .
چرا!
خوب راستش اون پسرای ته کلاس خیلی با دختر مچ نیستن و دختر خوشگل های کلاس رو ازیت میکنن البته امید وارم مثل پارسال نشه .
اها ممنون که بهم اطلاع دادی .
خوب دختر تو امسال اومدی بیا کنار من بشین دختر خوبیم .
بله ممنون اگه لطف کنید. ام ببخشید اسمتون چیه؟
اسم من رزیتا است از اشناییت خوشوقتم .
اها ببخشید هول کردم من ایجینم .
ایجین تو خیلی زیبایی .
ممنون رزیتا .
خواهش بعد زنگ برو ته اون میز بشین .
باشه ممنون .
( نمیدونم چرا ولی اولین کسی بود تا اخر حرفاش کلمه بدی نزدم ونمیدونم چرا مثل قبلن نیستم فکر کنم از زیبایی زیاد اون دختره )
مدیر پشت میکروفون اعلام کرد همه به کلاس بریم هر کسی در جای خودش نشست و منم کنار رزیتا نشستم کلاس اول ما کلاس شیمی بود به راحتی درس امروز رو یاد گرفتم ولی دیدم رزیتا کنار دستم خوابه اون صورتش خیلی زیباست دوسش دارم .
یکی از پسرای ته کلاس به سمت رزیتا اومد و دستی روی موش کشید ولی من دستشو گرفتم و گفتم حدشو بدونه اولین باری بود از کسی حمایت میکردم .
پسر : دستمو پس زد و یقمو گرفت و گفت هی دختر کوچولو حواست به خودت باشه یه بار دیگه زرنگ بازی درنیاری متوجه شدی .
منم مغز این عوضی بازی هارو ندارم برو گورتو گم کن .
پسر: حیف خوشگلی وگرنه بلایی سر صورتت میاوردم که روت نشه بیای مدرسه .
منم عصبی شدم دستشو از پشت پیش دادم و دم گوشش گفتم : پاتو دراز تر از گلیمت نکن عوضی و برو گورتو گم کن ته کلاس .
با اینکه زورم زیاد شده بود هولش دادم با سر به جلو رفت که یکی گرفتش و گفت : هی نامجون اولین دختریه که اینطوری دهنتو سرویس کرد خیالت تخت که تهیونگ بفهمه یه دختر زورش بهت رسید تورو از اکیپ فراری میده .
نامجون: دفعه بعد جبران میکنم جیمین نگران نباش این قضیه بین خودمون بمونه جیمین.
جیمین: باشه رفیق .
رزیتا : بیخیال نباید اون کار رو میکردی اون عوضیا هر کاری از دستشون بر میاد میفهمی .
ایجین : میدونم ولی تهیونگ کیه که ازش حساب میبرن ؟
رزیتا : اون سر دسته شونه تا حالا کسی جرئت ازیتش رو نداشته بجز اینکه پسر ثروتمندی است زیادی هم لاته .
ایجین : زیر لب گفت ( تا حالا کسی جرئت گرفتن جای منو نداشته)
رزیتا : بیا بریم بیرون زنگ تفریحه .
ایجین: باشه بریم .
به سمت حیاط مدرسه رفتیم ولی من چون خون اشامم قادر به خودن غذا نیستم پس تصمیم گرفتم چیزی توی ظرف غذام نریزم روی یکی از صندلی ها نشستیم ولی من از یه سال پیش خرابکاری نکرده بودم تصمیم گرفتم یه کاری کنم به سمت یکی از دخترا رفتم و طوری نسکافه رو روش ریختم که انگار قصدی نبوده دختر برگت و چکی به صورتم زد دردی نداشت ولی با سر پرتش کردم توی میز غذاخوری خیلی خوب میدونستم دختری مثل اون دوست پسر داره دوست پسرش به سمتم اومد وبعد گرفتن موم به عقب منو کشید من هم با یه لگد نقش بر زمینش کردم این وقتی بود که دوست های پسر با سرعت به سمتم اومدن و منم شروع کردم به کتک کاری واقعا برام لذت بخشه .

تهیونگ به سمت یکی از میزا رفت و روش نشست با انگاه کردن به ایجین لذت میبرد اولین دختر توی این مدرسه بود که به راحتی پسر هارو میزد تهیونگ زیر لب میگفت دختر خوبی هستی مطمئنم شکار خوبی میشی کوچولو و بعد به سمت اکیپ پسراش رفت .

وای کمی حالم جا اومد فکر کنم خیلی کیف کردم و بعد یه لگد به صندلی زدم و خیلی راحت نصفش کردم این وقتی بود که مدیر مدرسه به سمتم اومد و گفت همه کسایی که دعوا کردن برن دفتر ولی اون بیچاره ها فقط کتک خوردن .

مدیر: این بی بند و باری چیه خجالت بکشید امسال فارغ تحصیل میشید همتون رو میتونم اخراج کنم .
ایجین: اقای معلم متاسفم ولی اون پسر داشت به حریمم تجاوز میکرد منم دفاع کردم .
مدیر: میتونی بری.
ایجین: ممنونم اقای مدیر .
پسر: اقای مدیر دروغ میگه ما از رفیقمون دفاع کردیم ولی اون مارو کتک زده و بعدش دوست دختر این دوستمون رو هم زده .
( ایجین قیافه مظلومی گرفت)
مدیر: دروغ گو ها شما قبلن هم سابقه داشتید ولی این دختر بیچاره با این قدرت بدنی میتونه ۱۲ پسر و یک دختر رو بزنه برید همتون گورتون رو گم کنید ولی میگم یه بار دیگه تکرار بشه اخراجید برید .

اخیش خلاص شدم بیچاره ها خاک تو سرتون .

زنگ دوم تموم شد به این زودی انگار زیادی تو دفتر مدیر حرف زد این همه زر مفت رو کجا اورده .
رزیتا به سمتم اومد و گفت : ایجین زنگ دوم فیزیک داشتیم اگه دوست داری واست جزوه شو میفرستم .
ایجین: اره ممنون اینم شمارم .
رزیتا : خوبه بیا بریم تازه تهیونگ اومد کنارم و اسمتو پرسید تازه گفت دختر خوبی هستی دختر شانس بهت رو کرده اون به هیچکسی پیشنهاد نداده .
ایجین: خوبه ولی منم تا حالا به کسی محل نزاشتم اگه دوباره اومد گفت بهش بگو گورش رو گم کنه .
.................................................................................

بچه ها این پارتم تموم شد پارت های بعد داستانمون جذاب مشه .
نظر لایک فراموش نشه😍

bad girl( Ajin1)Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt