part15

1.4K 220 67
                                    

جونگ کوک که دیگ توان این حجم از شق کردگی رو نداشت تهیونگ رو پایین گزاشت
_اهم من برم یکم هوا بخورم

تهیونگ نگاهی بهش انداخت و سری تکون داد

جونگ کوک سریع از خونه خارج شد و نفس عمیقی کشید

به دیک بی جنبش نگاهی انداخت و چشماشو از رو بدبختی بست

عالی بود مجبور بود جق بزنه
#ادب
(میدونین دیگ نویسنده خیلی ادبو رعایت میکنه😎)

_جونگ کوکی

با صدای تهیونگ روشو برگردوند و نگاه سوالی بهش کرد

تهیونگ نزدیکش شد و نگاهی به دیکش انداخت
و بعد تو چشم های جونگ کوک نگاه کرد

جونگ کوک با تعجب به تهیونگ که دستشو به سمت شلوارش برد نگاه کرد
_چ...چکار..میکنی

تهیونگ روی زانوهاش نشست و دیک جونگ کوک رو از توی شلوارش خارج کرد

و لیسی به سرش زد

جونگ کوک ناله کرد و دوباره با تعجب پرسید
_میگم چکار میکنی تهیونگ

تهیونگ دیگ کوک از دهنش در اورد و با نگاه کردن به چشماش گفت
_به ددی کمک میکنم

جونگ کوک سرشو به درخت پشت سرش تکیه داد و با فرو کردن دستاش توی موهای تهیونگ  اونو به دیکش نزدیک کرد

تهیونگ با چشمای پاپی طورش به جونگ کوک نگاه کرد و اروم دیک کوکو تو دهنش کرد

تهیونگ اروم سرشو عقب جلو کرد
جونگ کوک به پایین نگاه کرد و با دیدن لبای تهیونگ دور دیکش و چشمای خیسش نزدیک شدنو حس کرد

سر تهیونگو ثابت نگه داشت و توی دهنش ضربه زد

تهیونگ چشماشو بست و با برخورد دیک کوک به گلوش عقی زد
جونگ کوک با برخورد دیکش به حلق تهیونگ ناله بلندی کرد و تو دهن تهیونگ خالی شد

تهیونگ کام جونگ کوکو قورت داد
جونگ کوک کامشو که روی لب تهیونگ بود با شستش پاک کرد و وارد دهن تهیونگ کرد
_گود بوی

تهیونگ لیسی به انگشت جونگ کوک زد و از جاش بلند شد

دستاشو دور گردن جونگ کوک حلقه کرد و سرشو با خجالت توی گردنش کرد
جونگ کوک شلوارشو بالا کشید و زیپشو بستو دستشو دور کمر تهیونگ حلقه کرد

_میبینم خجالت کشیدی هوم؟

تهیونگ ضربه ای به سینه کوک زد
_خیلی بدی

جونگ کوک خنده ای کرد و با بغل کردن تهیونگ اونو به سمت خونه برد

پارت جدید و اسمات ریز😈
چند وقته شرط نزاشتم
ووت ۱۰۰ به بالا
کامنت ۵۰ سخت نمیگیریم🤣

𝗵𝗲𝗹𝗹𝗯𝗼𝘆|𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕Where stories live. Discover now