جونگ کوک که دیگ توان این حجم از شق کردگی رو نداشت تهیونگ رو پایین گزاشت
_اهم من برم یکم هوا بخورمتهیونگ نگاهی بهش انداخت و سری تکون داد
جونگ کوک سریع از خونه خارج شد و نفس عمیقی کشید
به دیک بی جنبش نگاهی انداخت و چشماشو از رو بدبختی بست
عالی بود مجبور بود جق بزنه
#ادب
(میدونین دیگ نویسنده خیلی ادبو رعایت میکنه😎)_جونگ کوکی
با صدای تهیونگ روشو برگردوند و نگاه سوالی بهش کرد
تهیونگ نزدیکش شد و نگاهی به دیکش انداخت
و بعد تو چشم های جونگ کوک نگاه کردجونگ کوک با تعجب به تهیونگ که دستشو به سمت شلوارش برد نگاه کرد
_چ...چکار..میکنیتهیونگ روی زانوهاش نشست و دیک جونگ کوک رو از توی شلوارش خارج کرد
و لیسی به سرش زد
جونگ کوک ناله کرد و دوباره با تعجب پرسید
_میگم چکار میکنی تهیونگتهیونگ دیگ کوک از دهنش در اورد و با نگاه کردن به چشماش گفت
_به ددی کمک میکنمجونگ کوک سرشو به درخت پشت سرش تکیه داد و با فرو کردن دستاش توی موهای تهیونگ اونو به دیکش نزدیک کرد
تهیونگ با چشمای پاپی طورش به جونگ کوک نگاه کرد و اروم دیک کوکو تو دهنش کرد
تهیونگ اروم سرشو عقب جلو کرد
جونگ کوک به پایین نگاه کرد و با دیدن لبای تهیونگ دور دیکش و چشمای خیسش نزدیک شدنو حس کردسر تهیونگو ثابت نگه داشت و توی دهنش ضربه زد
تهیونگ چشماشو بست و با برخورد دیک کوک به گلوش عقی زد
جونگ کوک با برخورد دیکش به حلق تهیونگ ناله بلندی کرد و تو دهن تهیونگ خالی شدتهیونگ کام جونگ کوکو قورت داد
جونگ کوک کامشو که روی لب تهیونگ بود با شستش پاک کرد و وارد دهن تهیونگ کرد
_گود بویتهیونگ لیسی به انگشت جونگ کوک زد و از جاش بلند شد
دستاشو دور گردن جونگ کوک حلقه کرد و سرشو با خجالت توی گردنش کرد
جونگ کوک شلوارشو بالا کشید و زیپشو بستو دستشو دور کمر تهیونگ حلقه کرد_میبینم خجالت کشیدی هوم؟
تهیونگ ضربه ای به سینه کوک زد
_خیلی بدیجونگ کوک خنده ای کرد و با بغل کردن تهیونگ اونو به سمت خونه برد
پارت جدید و اسمات ریز😈
چند وقته شرط نزاشتم
ووت ۱۰۰ به بالا
کامنت ۵۰ سخت نمیگیریم🤣
YOU ARE READING
𝗵𝗲𝗹𝗹𝗯𝗼𝘆|𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
Randomسادس اون یک شیطان بود ولی وقتی یه فرشته اومد تو زندگیش همه چیز فرق کرد Couple➪︎kookv yoonmin Genre➪︎Romance Fantasy