𝚙𝚊𝚛𝚝9

1.8K 311 74
                                    

Jungkook pov:

دو روز از اونشب میگذره تو این دوروز اصلا ندیدمش نمیدونم کجاس،نکنه بخاطر اتفاقا این مدت تنبیه شده باشه؟

اگه دیگه نتونم ببینمش چی؟

همینجور که با خودش کلنجار میرفت بلاخره بلند شد و به سمت جنگل رفت
ذوی زمین فرود اومد و اطراف رو نگاه کرد

با ندیدنش روش رو برگردوند و خواست به سمت خونه بره که یکی صداش زد و بعد محکم روی زمین افتاد
_کوکی
تهیونگ با شادی گفت و بغل جونگ کوک پرید
و جفتشون باهم روی زمین افتادن
البته تهیونگ بغل جونگ کوک بود!
_چخبرته له کردی منو با این وزنت اومدی میپری رو من
جونگ کوک غر غر کنان بلند شد و تهیونگ رو روی پاش نشوند
سرشو بالا آورد که بازم غر بزنه ولی با دیدن لبای آویزون ته گفت
_چیه چراع قیافتو اینجوری کردی؟
_تو بهم گفتی چاق عرررررررررر
کوک با چهره (وات فاک) به تهیونگ نگاه کرد و گفت
_خوب دروغ گفتم مگه؟ نگاه کن خودتو
هم نرمی هم تپلو تازه کونتم بزرگ.....
{بعله همینجور که می‌بینید کوک رید البته باید عادت داشته باشین😂}
تهیونگ متعجب به جونگ کوک نگاه کرد و گفت
_هاع؟
کوک یه خنده داغونی کرد و گفت
_ام هاع هیچی خخخخخ منظورم اینه تپلی!
تهیونگ هومی گفت و از

رو پاهای کوک بلند شد
_اینجا چکار میکنی؟
جونگ کوک پرسید و خودش هم بلند شد

_به تو چه؟
تهیونگ با خنده گفت و شروع به فرار کردن کرد
کوک خنده ای کرد و دویید دنبالش
_هییییی وایستا پسره بی ادب

تهیونگ داشت با خنده فرار می‌کرد که محکم به کسی خورد و افتاد زمین
جونگ کوک دوتا مرد سیاه پوش و سفید پوش که جلوی تهیونگ وایستاده بودن
نگاه کرد و نگرانی به سمت اونا دویید
با رسیدن بهشون با حالت جدی ای لب زد
_چیزی شده؟ شما کی هستین؟
از دست تهیونگ گرفت و بلندش کرد و به ته که پشتش رفت و با ترس به اونا نگاه کرد نگاهی کرد
+میبینم که خیلی بیشتر از اون که فکرشو میکردیم باهم صمیمین
پسر سیاه پوش به پسر سفید پوش گفت و به ما اشاره کرد
+زر نزن بهشون بگو چخبره نمیبینی دارن مثل اوسکولا نگامون میکنن؟

جونگ کوک و تهیونگ داشتن با تعجب به اونا نگاه میکردن
تهیونگ سرشو به گوش کوک نزدیک کرد و گفت
_چخبره اینا دارن چی میگن؟
جونگ کوک که از نفس های گرم ته رو گوشش مور مورش شده بود گفت
_نمیدونم
جونگ کوک دوباره پرسید
_میشه بگین شما کی هستین و از ما چی میخایین؟
اون دو پسر به اونا نگاه کردن و با لحن جدی ای لب زدن
+ما شب و روز هستیم!


یاع یاع یاع بازم صحنه حساس تموم کردم😎
و اینکه میخاستم بگم از قسمت بعد داستان از کیوتی در میاد و قراره حسابی دپ بشه پس فعلا ازین کیوتی لذت ببرید😘
و اینکه ببخشید دیر آپ کردم نمیدونم میفهمین یا نع ولی بعضی وقتا آدم ذهنش کار نمیکنه منم این مدت اینجوری شده بودم😂
آپ بدی👇🏻
ووت:22 تا
کامنت:10 تا
بوس بای👋🏻

𝗵𝗲𝗹𝗹𝗯𝗼𝘆|𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕Donde viven las historias. Descúbrelo ahora