توصیه برای نوشتن5:)

228 75 6
                                    

43- یه داستان رو خراب و بعدش درست کنین.🎈
می‌دونستین که هرساله مسابقه‌ی بدترین رمان سال برگزار می‌شه؟!⚱
شما هم همچین کاری رو می‌تونین بکنین: یک قسمت از داستانتون رو قشنگ گند بزنین بهش.💠
متن رو جوری عوض کنین که اعصاب خواننده خورد بشه.🔅
بعد آستیناتون رو بالا بزنین و جوری بازنویسیش کنین که واقعی به نظر برسه!💡

44- گفت‌وگوهای خسته‌کننده ننویسین.🍂

مثال:
«مهران، این نینا است.»
نینا دستش را دراز کرد و گفت: «سلام، مهران.»
مهران گفت: «سلام، نینا.» و با او دست داد.
نینا گفت: «از دیدنت خوش‌وقتم.»
مهران گفت: «من هم همین‌طور.»

🔐|× آخه این صحبت‌ها چه اهمیتی داره؟
🔐|× این صحنه به یک دزد زورگیر یا هواپیمای در حال سقوط یا چیزی مثل این نیاز داره که از این حالت خسته‌کننده در بیاد!
🔐|× مجبور نیستین موبه‌موی زندگی واقعی رو بنویسین.
🔐|× معنی داستان‌نویسی، کشمکش و گره‌گشایی هست. شخصیت‌ها حرف بیخود و یکنواخت نزنن.

45- لازم نیست دقیقا دستور زبان رو رعایت کنین. این جوری گفت‌وگو به حرف‌های واقعی نزدیک‌تر و واقعی‌تر می‌شه.🍁

مثال:
«انگشتر رو بهم پس بده. به نظرم هنوز رسیدش رو دارم و می‌تونم پولم رو پس بگیرم.»❌
«انگشتر رو رد کن بیاد. فکر کنم هنوز رسیدش رو داشته باشم و بتونم پولم رو نقد کنم.»✅

شخصیت‌هایی که زیادی کتابی حرف می‌زنن، جذاب نیستن.
{مگه این که یه دلیل هنری داشته باشین🙂)

46- داستان باید باعث بشه خواننده بقیه دنیا رو فراموش کنه!🦋
یه بار موقع خوندن یه کتابی، باید حواسم رو به یه چیز دیگه هم می‌دادم.🐚
اما کتاب به قدری عالی بود که اصلا یادم رفت توی دنیای واقعی هم یه کاری داشتم!🍂
داستانتون رو اینجوری اینقدر عالی بنویسین که خواننده توش غرق بشه.⚡️

47- برای بعضی چیزها نباید به اشاره اکتفا کرد.🌱

✨می‌تونین به‌جای اینکه بنویسین: «فلانی حواسش پرت بود» توی دیالوگ‎هاش این رو نشون بدین!
✨مثال:
«بگذار ببینم سارا... می‌دانی، داشتم فکر می‌کردم که ما باید با هم ارتباط داشته باشیم نمی‌دانم اصلا سارا اینجاست یا... باید بروم، ممکن است به چیزی احتیاج داشته باشد، می‌دانی توی فروشگاه را می‌گویم.»
✨خواننده با این گفت‌وگو می‌فهمه با یه آدم حواس‌پرت و حرف‌عوض‌کن طرفه.

48- به‌جای نوشتن دیدنی‌ها، سعی کنین به حقایق عاطفی تبدیلشون کنین.🌿
مثال:
حقیقت عینی: پلی در فلان شهر بود که احتیاج به تعمیر داشت.🐚
حقیقت عاطفی: او همیشه می‌ترسید نکند روی پل بایستد و پل تخریب شود.🦋

49- خواننده رو بترسونید.💀

🌙|• اگه فرصتی پیش اومد که خواننده رو بترسونید، از دست ندید.
🥀|• تحریک احساسات خواننده هدف داستانه و صحنه‌ی ترسناک این کار رو خوب انجام می‌ده.

🍃|• اما خطر نباید چیزهای جزئی رو تهدید کنه.
••• مثلا قطع شدن دست یک نفر زیر ماشین آهن‌بری وحشتناک‌تر کنده شدن ناخن کسی موقع نصب تابلوئه.
••• یا مثلا کشف جنازه‌ای مثله‌شده توی پزشکی قانونی، عادیه. شاید بهتر باشه همچین صحنه‌ای رو توی جشن دبیرستانی‌ها نشون بدین.

••• البته حواستون باشه این توصیه مخصوص همه داستان‌ها نیست!🚫
••• معمولا توی داستان عاشقانه یا طنز همچین چیزایی نمی‌نویسن.

50- دیگه مطلقا همه‌چیزِ دیالوگ‌هاتون هم لازم نیست مثل دنیای واقعی باشه!🦋
شما وقتی دوستتون ازتون چیزی می‌خواد، بهش می‌گین باشه و اون تشکری می‌کنه و گفت‌وگو تموم می‌شه.🌙
اما توی داستان این همه تشریفات و عبارت‌های کلیشه‌ای و عادی لازم نیست.🥀
مثال:
-سارا توی سینما می‌بینمت.
-باشه. خداحافظ.
-خداحافظ.
خب اینجا دو دیالوگ آخر لازم نبودن و می‌تونستن حذف بشن.✨

51- درصد بالایی از گفت‌وگوهای داستانتون بار حسی قوی داشته باشه.✨

این جمله‌ها رو ببینین:
-دیگه نمی‌خوام زنده باشم...
-ازت متنفرم!
-جرئت داری تکون بخور.
-باور کن من بی‌گناهم!

🦋|× این جمله‌ها از نظر احساسی قوی هستن.
🦋|× شما نمی‌تونین با نشون دادن قیافه‌ی شخصیتتون نشون بدین چقدر عصبانی یا چقدر خوشحاله. گفت‌وگو نویسی راه بهتریه.

مثلا این جمله رو بخونین: «گاهی وقتا حس می‌کنم نمی‌تونم این کار رو بکنم... خیلی سخت به نظر می‌رسه. زندگی کردن رو می‌گم.»❌
خب همون جمله‌ی «دیگه نمی‌خوام زنده باشم» بهتر نبود؟

52- چطوری دیالوگ‌های هیجانی و نفس‌گیر بنویسیم؟🌈
1)بیشتر روایت‌های توصیفی و توضیحی رو حذف کنین.🍃
2)کمی حادثه توی صحنه بذارین.💥
3)عبارت‌های کوتاه و حس‌برانگیز بنویسین نه سخنرانی‌های طولانی.✨
4)خطر رو از زبون شخصیت مشخص کنین.🌪

۰بنویس۰Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ