به چالش کشیدن تقدیر

145 41 3
                                    

📚|• به چالش کشیدن تقدیر چیست؟!

📘|• موقعی اتفاق می‌افتد که یک شخصیت، تقدیر (یا هر چیز یا کسی که درآن لحظه تقدیر او در اختیارش می‌باشد) را تهدید می‌کند که اگر جرات دارد، اوضاع را برایش بدتر کند و تقدیر هم با کمال میل موافقت می‌کند.
📗|• اغلب در چنین شرایطی، شخصیت مذکور در حال غر زدن است راجع به این‌که همه‌چیز در بدترین حالت ممکن قرار دارد و امکان ندارد اوضاع از این‌که هست بدتر شود؛ درست قبل از بدتر شدن اوضاع.
📒|• یا برعکس، شخصیت ممکن است راجع به این‌که همه‌چیز چقدر خوب است حرف بزند و پنج ثانیه بعد دنیا روی سرش خراب شود.
📕|• گاهی‌اوقات به چالش کشیدن تقدیر نتیجه‌ای مرگبار به همراه دارد.

○○○○○○○○○○○○

📚|• شکل های مختلف به چالش کشیدن تقدیر

«زود برمی‌گردم.» .... برگشتی در کار نیست (مگر این‌که با یک شخصیت ظالم یا به‌شدت مصمم طرف باشیم). جورج آر.آر مارتین به چنین سناریویی علاقه‌ی زیادی دارد.
«حداقل خوبه بارون نمی‌آد.» .... لحظه‌ی بعد باران یا حتی بهتر از آن بارانی تند شروع به باریدن می‌کند.
«اگه از این مخصمه زنده بیرون بیاییم...» .... حداقل یکی از شخصیت‌های حاضر از این مخصمه زنده بیرون نمی‌آید.
«دیگه هیچی نمی‌تونه ما رو نجات بده!» .... قهرمانان/ناجیان وارد می‌شوند.
«کسی نمی‌تونه از فلان حادثه/مکان زنده بیرون بیاد.» .... اشتباه محض.
«دیگه کسی جلودارمون نیست!» .... هست.
«این‌جا هیچ‌وقت اتفاق هیجان‌انگیزی نمی‌افته.» .... یک دقیقه صبر کن.
«فلان چیز/کس هیچ‌وقت محبوب نمی‌شه.» .... می‌‌شود.
«فلان چیز/کس قراره حسابی گنده بشه.» .... معمولاً نمی‌شود، مگر این‌که کسی پشت سرش دیالوگ بالا را به زبان بیاورد یا گنده شدن او به ضرر گوینده تمام شود.
«این‌جا کاملاً امنه/تو پیش ما در امانی!» .... با یک پناهگاه ناامن طرف هستیم.
«احتمالاً چیزی نیست.» .... چرا، هست.

«ساکته... خیلی ساکت.» .... به‌زودی منتظر کلی سروصدا باشید.
«اوضاع می‌تونه بدتر شه، چون احتمال وقوع فلان چیز وجود داره!» .... فلان چیز اتفاق می‌افتد.
«جراتش رو نداری.» .... دارد.
«من به فلانی علاقه‌مند نیستم!» .... راهی برای ایده دادن به فن‌بیس (راجع به مسائل رمانتیک) می‌باشد. اگر فلانی پشت سر گوینده ایستاده باشد که چه بهتر.
«مرا در هم بکوب ای کوبنده‌ی قدرتمند!» (به چالش کشیدن قدرتی برتر) .... گوینده کوبیده می‌شود.
«حالا مثلاً چه مشکلی می‌تونه پیش بیاد؟» .... دقیقاً همان مشکلی که دوست ندارید پیش بیاید.
«اوه، بی‌خیال. احتمال وقوعش چقدره؟ شاید یک در میلیون...» .... می‌توانید روی وقوع آن شرط ببندید.
«این دکمه چی‌کار می‌کنه؟» .... همه‌چی رو به هم می‌ریزه! فشارش نده، ابله!
«کی اون‌قدر احمقه که گول این تله رو بخوره؟» .... یک یا چند نفر پیدا می‌شوند که گول آن را بخورند. اگر خود گوینده گول آن را بخورد که چه بهتر.
«تو و کدوم ارتش؟» (یک اصطلاح انگلیسی است به معنای این‌که دست تنها چه غلطی می‌خوای بکنی؟) .... یک ارتش بزرگ و قدرتمند پدیدار می‌شود.
«خدا من رو بکشه اگه دروغ گفته/اشتباه کرده باشم!» .... یک صاعقه‌ی آسمانی به گوینده برخورد می‌کند.
«عمراً اگه کاری رو که گفتی انجام بدم!» .... صحنه‌ی بعد گوینده در حال انجام دادن کار موردنظر است.
«تیرت خطا رفت!» .... «تو رو هدف قرار نبوده بودم!» یا در یک حالت دیگر، تیر مثل بومرنگ برمی‌گردد و نهایتاً به گوینده برخورد می‌کند.
«این غیرممکنه!» .... اغلب پس از بیان این جمله کار گوینده (که معمولاً یک شخصیت شرور در حال شکست خوردن است) با یک حمله‌ی مهلک تمام می‌شود.

۰بنویس۰حيث تعيش القصص. اكتشف الآن