i love you

209 21 2
                                    

ب انعکاس عکس خودش تو آینه نگاه کرد دستی روی آینه کشید
رنگ موهایی ک حالا تغییر کرده بود
رنگ پوستش ک حالا سفید تر بنظر می‌رسید
تیپ جدید
اسم جدید
هویت جدید
چرا هیچکدوم خوشحالش نمیکردن اون ظاهراً یک آدم جدید شده بود و پارک جیمین اصلی حالا دگ مرده
از این ب بعد باید با هویت جدید جلوی بقیه ظاهر بشه یک هویت دروغین ک مقایسه با خود واقعیش الان میتونست با وجود همه اینا معنی واقعی نقاب گذاشتن رو بفهمه
کاش میتونست
روحش
طرز تفکرش
باوراش
گذشته ش
تغییر پیدا کنه و شکل جدیدی بخودش بگیره
اینا همه ش یک مشت حرف بیخود
با صدای در ب سمت در برگشت اشکاشو پاک کرد و سعی کرد مث همیشه بنظر بیاد
ولی نتونست حقیقت و از تهیونگ پنهان کنه و اون مث همیشه تونست مچشو بگیره
ب سمتش اومد
+دوباره گریه کردی
سرشو پایین انداخت جوشش اشکو توی چشماش حس میکرد و هر لحظه ممکن بود این اشکا راهشونو ب صورتش پیدا کنن و سرازیر شن
تهیونگ دستشو زیر چونش گذاشتو سرشو بالا آورد
+ب من نگاه کن دلیلیش چیه ؟
چشاشو ب سمت دگ ای داد خیره ب قاب عکس شد
مثل همیشه چیزی جدیدی نیست
+نمیخوای‌ بگی اون چیز همیشگی چیه ک انقد همیشه اذیتت می‌کنه و تو بخاطرش همیشه اینجوری میشی؟
نمی‌خوام راجبش صحبت کنم
+حرف بزن جیمین هر چی بیشتر تو خودت بریزی بیشتر اذیتت می‌کنه
این هویت جدید اذیتم می‌کنه
+چرا ؟
نمی‌دونم
+احساس تضاد میکنی؟
هوم
+خب شاید با زندگی قبلی و گذشته ای ک داشتی فرق کنه ولی تو فقط داری بازیش میکنی تو اون آدم نیستی و این واقعیت نداره و ما همه اینو میدونیم فکرشو بکن جیمین اگ هر کسی ک یک نقشی رو بازی کنه ینی باید زندگیش مطابق اون باشه ینی اگ داره نقش یک آدم شاد بازی می‌کنه ینی باید زندگی شاد داشته باشه هوم ؟تو فکر میکنی ک همه سلبا زندگی خوب و گذشته خوبی دارن ولی فقط نقشی ک بهشون میدنو بازی میکنن تو هم فکر کن داری یک فیلم بازی میکنی ک اون شخصی ک داری بازیش میکنی زندگی خیلی پرفکتی داشته ازش لذت ببر خودتو بزار جاش وقتی همه چی داره میگه اون تویی از اون هویت جدید لذت ببر
اوهوم
+میخوای بریم یک دوری بزنیم حالت عوض شه؟
خوبه
رفتم سمت چمدونم لباسامو از توش بیرون آوردم
+میخوای اینارو بپوشی؟
پ چی باید بپوشم ؟
+یادت رفت تو پارک جیمین نیستی؟
ن
پس فلن همین قبلیاتو بپوش تا بریم بخری
باشه
+من میرم حاظر شم زود حاظر شو
.....
+این و بردار اونم بردار
بهش نگاه کردمو از رو رگال برش داشتم و جلوم گرفتم
این ؟
+اوم زیادی کیوته
چشمکی زد
+و بت میاد
بالا گرفتم و بهش نگاه کردم
خوشت میاد؟
+اره
میتونی برای خودت برش داری
جالباسی پرت کردم طرفش
جلوتر رفتم صداشو از پشت سرم شنیدم
+ولی ب تو بیشتر میاد
برگشتم سمتش
تو ک امتحان نکردیش شاید ب خودت بیشتر اومد هوم؟
چشم ب کت مشکی سر رگال خورد
بطرفش رفتم و برش داشتم
این بنظرم خوبه !!!
+ب‌استایل جیمی نمیاد ولی ب استایل پارک جیمین چرا
ینی برندارم؟
+من گفتم بهت
پ ینی ن
+میخوای برش داری بر دار
هعی جدی داری میگی؟
+اوم نمیخوای پرو کنی؟
ها اره چرا
با کمک تهیونگ کت و پوشیدم و تو آینه ب خودم نگاه کردم
+قشنگ جیمینا
اره خیلی خوب
+رفتم حساب کنم چیزی دگ نمیخوای ؟
ن
کتو در آوردم و ب سمت صندوق رفتم
سرمو بهش نزدیک کردم
ته ؟
+ هوم
اینا خیلی زیاد نیس بنظرت
+ ن دگ وقت نمیشن فلن برای خرید بیایم
می‌دونم ولی اینام برای الان زیاده
+ ن
.....
پله های پل هوایی رو یکی یکی طی کردیم حالا هوا کاملا تاریک شده بود بالای پل هوایی واستادمو دستمو روی محافظا قفل کردم خودمو روش تاب دادم
ب دور دستا خیره شدم ک فقط نور چراغهای ماشینا ب چشم میخورد
برگشتم ب تهیونگ نگاهی انداختم تکیه ب حفاظا داده بود ب سمت دگ ای خیره بود
سرمو برگردوندم ب پایین نگاه کردم
یادته اون روز
+اره
تو هیچوقت دلیل اینک اومدی این بالا و بهم کمک کردیم نگفتی
+گفتم ولی تو
من چی تو هم می‌تونستی می‌توان کسایی ک اون پایین واستاده بودن یا حتی کسایی رد شدمو حتی‌توجهم نکردن باشی
+من گفتم مث همه نیستم
هوم راست میگی تو فرشته ای
*خندیدن
+میتونی باور کنی ولی حق نداری مسخره کنی
غیر از اینه چ بهتم بر میخوره
+غیر اینه
شاید تو کنکجاو بودی
+اگ راضیت می‌کنه اره
ن
سکوت
من برات چیم تهیونگ
ندیده میتونستم بفهمم از سوال یک دفعیم جا خورده
+دوست
دوست ؟
+چیز دیگ ای قرار بود بشنوی
ن ولی ته دوستا همدیگرو نمیبوسن
برگشتم سمتشو پوزخندی زدم
+چی میخوای بشنوی
حقیقت
+حقیقت همینه تو دوستمی
ولی خودتم می‌دونی بیشتر از یک دوستم و فقط داری خودتو قانع میکنی ک همچین چیزی نیس درست نمیگم ٫؟
+ نمی‌دونم
می‌دونی
٫+ باشه باشه تو راست میگی شاید بشه اسمشو گذاشت دوستی با منفعت
دوستی با منفعت ٫؟ اسم قشنگ تر نبود براش بزاری
+ دنبال چی
کلمه خوب برای حست ب خودم می‌خوام بدونم من چ معنی برات دارم
ب سمتم برگشت
+ تو سولمیت منی
چرا فرار میکردی
+ نمی‌خوام کاری کنم ک بهم حسی پیدا کنی
دلیل خودخواهیت چیه
+ من اگ خودخواه بودم ....
بقیه ش کامل بگو .خودخواه بودی چی میشد
٫+ کاری میکردم ک عاشقم شی کاری میکردم فکر کنی دوست دارمو وقتی همه اینا تموم شد ولت میکردم جوری ک انگار کسی ب اسم تو تو زندگیم نبوده
فکر میکنی من حسی بهت ندارم الان ٫؟
+ شاید نفرت
چرا همچین فکری میکنی
+خودت گفتی
ب چیزایی ک میگم اهمیت نده ببین رفتارم چیه
+ینی چی؟
من همین الانشم دوست دارم

Blue & GreyWhere stories live. Discover now