Part 19: first date

2.2K 353 30
                                    

با هم دیگه از در هتل بیرون اومدن

تهیونگ-خب مین جونگ کوک دوست داشتی واسه اولین قرارت چیکار کنی

جونگ کوک-اولین قرار؟؟

تهیونگ-اوهوم من اینجام تا دوتایی بریم سر اولین قرارمون

جونگ کوک-خب ‌‌‌... نمیدونم

تهیونگ- اشکالی نداره خب بیا با یه کافه شروع کنیم؟

جونگ کوک سر تکون داد تهیونگ نگاهش به لاوبایتایی که مشخص بودن خورد

تهیونگ-جونگ کوک من... فقط میتونم بگم متاسفم با اینکه نیستم

جونگ کوک-درباره چی حرف میزنی

تهیونگ- لاوبایتا

جونگ کوک-اها اونا خب ... من دوستشون دارم

تهیونگ با تعجب به قیافه سرخ از خجالت تهیونگ خیره شد

تهیونگ-واقعا؟

جونگ کوک-اره واقعا ولی میشه دیگه بهشون اشاره نکنی چون فکر نکنم از این سرخ تر بشم

تهیونگ خندید و دست جونگ کوک رو گرفت

تهیونگ-یه کافه خوب همین طرفا میشناسم بریم؟

جونگ کوک-بریم

شروع کردن به قدم زدن

تهیونگ-خب میخوای چجوری به بقیه بگیم

جونگ کوک-میشه فعلا چیزی به کسی نگیم؟

تهیونگ-چرا نکنه نمیخوایش؟

جونگ کوک-نه منظورم این نبود فقط میتونیم چند ماهی مخفیانه باهم باشیم بدون اینکه کسی بفهمه راستش این روزا خانواده های جفتمون یکم درگیرن د فکر نکنم توی این شرایط اینو بهشون بگیم فکر خوبی باشه

تهیونگ-با اینکه منظورت از درگیری رو نمیفهمم ولی باشه هرچی تو بگی

جونگ کوک-منظورم اتفاقایی مهمیه که داره تو شرکت بابات میوفته آهنگایی که یونگی هیونگ مشغولشونه بچه ای که تو شکم نوناعه مشکل مامانم با شرکتش و بازنشستگیه بابام

تهیونگ-پسر از کجا راجب مناظره های شرکت بابا میدونی

جونگ کوک-چند وقت پیش تو اخبار شنیدم

تهیونگ-باشه ولی این یعنی باید تا وقتی که بچه به دنیا میاد صبر کنیم ؟

جونگ کوک-اره زیاد طولانی نیست همش چهارماهه

تهیونگ- هر چی تو بخوای این یعنی باید یه فکری به حال لاوبایتا بکنیم

جونگ کوک-قرار شد راجبش حرف نزنیم

تهیونگ-مجبوریم گردنت کاملا دیشبو لو میده

جونگ کوک-نمیدونم چیکارشون کنم

Hwung or more???Where stories live. Discover now