Part23:appa((namjin))

2.1K 323 37
                                    

P.O.V:Lucy

جین در حالی که با انگشتاش روی فرمون ماشین ضرب گرفته بود نفسشو عصبی بیرون داد

نامجون - نگران نباش بیب

سوکجین-تا حالا نباید میومد مگه فاصله خوابگاهشون تا جلوی در چقدره

نامجون-مسئول پرورشگاه گفت تو انتخاب لباس به مشکل برخورده و هنوز حاضر نیست

سوکجین-اگه امروز بهش خوش نگذره چی؟

نامجون-جین ما ازش خواستیم جاهایی که دوست داره بره رو بهمون بگه تا امروز ببریمش و بعدشم با خانواده من شام میخوریم

سوکجین-اگه پدر و مادرت ازش خوششون نیاد چی نامجون من همین الانشم خیلی به داسوم وابسته شدم

نامجون با دستاش دو طرف صورت همسر نگرانشو گرفت و بوسه ای به لباش زد

نامجون-داسوم کیوت ترین و دوست داشتنی ترین دختری که من تاحالا دیدم و مطمئنم همه از اون خوششون میاد

سوکجین-به نظرت کی بهم میگه اپا

نامجون-عجله نداشته باش جین اون هنوز رسما هم بچمون نشده

سوکجین-همین ناراحتم میکنه جون

نامجون-عه اومد

نامجون و سوکجین باهم از ماشین پیاده شدن

داسوم-جینی

دختر کوچولو به سمت سوکجین دویید و خودشو توی بغل مرد منتظر انداخت

جین داسوم رو از روی زمین بلند کرد

سوکجین-اوه داسومی  چقدر سنگین شده توی این یه هفته

داسوم-معلومه چون به حرف جینی گوش دادمو همه غذاهامو کامل خوردم

سوکجین-پس امروز منو جونی باید برای داسوم کوچولومون جایزه بگیریم

داسوم- اهوم

نامجون،داسومی از جونی و جینی چه جایزه ای میخواد

داسوم-منو ببرید مهد کودکتون

سوکجین-چرا میخوای بری اونجا

داسوم-دوست دارم ببینم جینی کجا کار میکنه راستی جینی عکستو روی یکی از مجله های روی میز مدیر پرورشگاه دیدم تو یه مدلی؟

سوکجین در حالی که کمربند صندلی کودکی که به تازگی برای داسوم خریده بودم رو میبست سری تکون داد

داسوم-دوستام همه میگن تو خیلی خوشتیپی

سوکجین لبخندی زد و با کنجکاوی پرسید

سوکجین-تو چی فکر میکنی داسومی

داسوم-فکر میکنم درست میگن تو خوشتیپ ترین مرد روی دنیایی

نامجون که تازه سوار ماشین شده بود و به مکالمه سوکجین و داسوم گوش میداد گفت

نامجون-پس من چی داسوما نکنه من زشتم؟

Hwung or more???Where stories live. Discover now