P.O.V:lucy
جونگ کوک تموم تمرکزشو روی کتاب ریاضیش گذاشته بود و جیمین هم بیخیال سرشو روی میز گذاشته بود
جیمین-کووووک
جونگ کوک-الان هیونگ الان وایسا زنگ بعد امتحان دارم توهم که خداروشکر هیچی یادت نمیاد
جیمین-خدایا حوصلم سر رفته یکم هیجان میخوا...
یک دفعه صدای بلندی باعث جلب شدن توجه همه دانش اموزا شد
تهیونگ-دوباره بگو چی گفتی؟
مینجون در حالی که با تعجب به تهیونگ نگاه میکرد سر جاش خشک شده بود
جیمین- اهوع خدایا نظرم عوض شد من یه ماشین اسپرت میخوام
جونگ کوک-چی داری میگی
جونگ کوک از جاش بلند شد
جیمین-کجا؟؟
جونگ کوک-برم جداشون کنم
جیمین-بشین سرجات مگه زنگ بعد امتحان نداری بشین درستو بخون بزار منم دعوامو ببینم
جیمین با دیدن اینکه تهیونگ یقه مینجون رو گرفت و به دیوار زدش نیشخندی زد
جیمین-تا تو باشی به جیبوتیه خوشگلم زل نزنی
جونگ کوک-هیونگ
جیمین-هیسسس
و بدون توجه به نگرانی که تو چشمای جونگ کوک موج میزد گازی به سیبش زد
تهیونگ-دیگه نمیخوام ریختتو ببینم گمشو
مینجون-چته تهیونگ چرا اینطوری میکنی شاید نظر اون یه چیز دیگه باشه
تهیونگ-من خوب میدونم نظر اون چیه چطور تونستم یه ادم لجنو تو اکیپم راه بدم
نگاهی به مینجون که قرمز شده بود انداخت و داد کشید
تهیونگ-مگه نگفتم گورتو گم کن
جیمین-واهاییی تهیونگ عصبی میشه خیلی سکسیه کوک
جونگ کوک-خفه شو
جیمین-داره میاد اینجا اوه چقدر رمانتیک پرنس بعد از اینکه شخصیت بد داستانو میکشه میاد پیش پرنسسش و یه بوسه بهش میده
تهیونگ-کوک میشه بیای باهات کار دارم
جیمین-من میرم یه چیز بخرم شما دوتا راحت باشید
از جاش بلند شد و تهیونگ سر جاش نشست
تهیونگ-کوک حالت خوبه چرا مثل گچ سفید شدی
جونگ کوک-چرا دعوا کردی؟اگه بره و به مدید بگه بعد اون نونا رو بخواد و نونا نتونه بیاد و ازت نمر...
تهیونگ خندید و دستشو تو موهای ابریشمی پسر کوچیکتر فرو برد
تهیونگ-این اتفاقا نمیوفته چون من دلیل خوبی برای اینکارم داشتم و تو و حتی جیمین اگه کسی باهاتون یه رفتار اینجوری تو مدرسه داشت حتما به...
YOU ARE READING
Hwung or more???
Fanfiction-تو هیچ وقت هوونگم نبودی مین یونگی تو همیشه اونی بودی که من دوست داشتم موقع گریه کردن سرمو بزارم رو شونش موقع خوشحالی بپرم بغلش و لباشو ببوسم تو یه چیز بیشتر از هوونگ بودی کاپل:یونمین،ویکوک ژانر:فلاف ،زندگی روزمره وضعیت: کامل شده