ep 3

6.1K 1K 479
                                    

شیطان
ترس
گمراهی
سقوط
گناه
اما
این شیطان نبود که انسان را به نابودی کشاند
او فقط امیالی را در ما بیدار کرد که سالها
پشت لبخند های تلخ و خنده های گریان پنهان کرده بودیم
شیطان نفرت پشت کلمات محبت آمیز را دید و همه دروغ ها را کنار زد
شیطان اجازه داد خودمان باشیم
با تمام بدی ها
خشم ها
نفرت ها
و
غم ها

______________________________________

تهیونگ به لباس سیاه رنگ عروسی که رو تخت بود نگاه کرد
چهره اش رنگ پریده بود از ترس و نا امیدی

باید به این ازدواج تن میداد
باید قبول میکرد وگرنه زندگی بچش تو خطر بود

صدای همهمه رو می‌شنید
صدای خنده های شیطان
صدای طبل
همه داشتن برای عروسی آماده میشدن
عروسی که کل دنیای قصه ها و جهنم و خبر میکرد

دست برد تا لباس و برداره که در باز شد


دست برد تا لباس و برداره که در باز شد

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

سیندرلا

دختر جلو اومد و گفت: الا صدام کن
صداش سرد بود و تلخ
عین یه عطر مردونه

ته با چشمای ریز شده گفت: سیندرلا؟؟؟

دختر لباس و برداشت و گفت: آره
براش جالب بود که این دختر و ببینه
اینکه تمام شاهزاده های قصه ها تو داستان شیطان یه عده قاتل باشن

الا لباس و برداشت به سمت ته پرت کرد و ته خودش و تو اون لباس سیاه رنگ دید
اون دختر جادوگر قابلی بود

سیندرلا نگاهی بهش کرد و گفت: باید بریم
نگاهش کشنده بود
ترسناک و عمیق

در اتاق باز شد و ته پشت الا از اتاق خارج شد
تو سالن بزرگ پر از موجودات عجیب و غریب بود
کسایی که با دیدن ته انگشت به دهن مونده بودن

ته نمیتونست به بعضی ها نگاه کنه چون خیلی زشت و کریه بودن

ملکه سرزمین قصه ها

ملکه سرزمین قصه ها

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.
kookv scary night [ Completed ]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang