لیام و زین دو تا پسر ساده و متوسط تو نیویورک که تو خونه دوبلکس کنار خونه آقای مکسون. زندگی میکنند .
اما امشب فرقی دارند و دیگه از شوخی ها و سروصدا موقع فیفا خبری نیست .
امشب لیام میخواد برای زین اعتراف کنه که چقدر بیشتر از دوست دوسش داره!!
ز:لیوم کجایی؟؟
با صدای زین از فکر بیرون میاد و باز استرس واکنش زین تنش و میلرزونه
ل:اینجایم زین.
به لباساش برای صدم نگاهی میندازه به سمت در میره
امشب قراره برن بیرون و لیام نمیدونه با زین برمیگرده یا با قلب پس زده شده.بعد از شام تو رستوران و رفتار های عجیب و غریب لیام ، به سمت پاتوقشون حرکت میکنند.
تپه ای که اولین بار همو دیدن.
********
زین لب تپه میشینه و غرق ستاره ها اما لیام غرق زین~ل:زی یادته اولین بار چجوری همو دیدیم؟؟
ز:مگه میتونم فراموش کنم لی ..... اون روز اگه تو نبودی روز مرگ من بود .حالا چرا میپرسی؟؟
ل:اون شب من اولین پروندم و حل کرده بودم و از خوشحالی زدم به جاده تا اینجا رسیدم.
پیاده شدم و داشتم بلند می خندیدم. که صدای هق هقی از جا پروندم و اون صدای تو بود...تویی که از دردات به پرواز پناه آورده بودی برای سقوط همیشگی.
اما من جلوتو گرفتم و سفت بغلت کردم. نداشتم سقوط ایکاروس امشب اتفاق بیفته.....اروم که شدی تو درد نگاهت اسیر شدم و قسم خوردم تلاش کنم تا از خوشی روزی برق بزنن..........
دلیل نخواستم دردت چیه؟!
فقط یک چیز خواستم ازت در ازای نجاتت!
تو پوز خندی زدی و گفتی مرد من داشتم خودم خودمو می کشتم، بعد تو میگی نجاات؟؟؟؟؟
زین من اون شب نجاتت دادم یا نه؟؟
یادته بهت گفتم نمیدونم از چی انقدر خسته ای که به رهایی فکر میکنی... اما راه و اشتباه اومدی رهایی این نیست.
گفتم اگه بخوای الان دستام و باز میکنم برو بپر ولی تضمین میکنی اگه امشب به سمت سقوط پرواز نکنی
دیگه تو طول زندگیت به سمت صعود پرواز نخواهی کرد؟؟قول میدی اگه من اجازه بدم رها بشی واقعا رها بشی از درد؟؟ یا بیشتر غرق بشی؟؟؟؟
قول میدی که تو ادامه زندگیت هیچ روز خوب دیگه ای نمیااد و همش سیاهیه؟ ........ اخه تا سفیدی نباشه سیاهی معنی نداره اینا باید باهم بشن.
یادته زی؟؟؟؟
ز:یادمه لی، همه رو یادمه..... من تضمین نکردم، بهت قولی ندادم.