EP 6 :
Bloody Sign+ خب راستش من یه چیزی دیدم..
راشل بی حوصله نگام کرد:
- چی دیدی؟
نفس عمیقی کشیدم:
+ یه چیزایی تو اون خونه...
جونگ کوک از جاش پرید:
- همون خونه ی نفرین شده؟
سری تکون دادم:
+ اوهوم...
تهیونگ بهم خیره شد:
- و دقیقا چی دیدی؟
چرا حتی لحن صداشم جذابه؟!
پوفی گفتم:
+ اول صدای کشیده شدن چیزی روی زمینو شنیدم و بعد صدای نفسای یکیو، بعدش ترسیدم و وقتی از در داشتم بیرون میرفتم پام گیر کرد به چسب اخطار و یهو یه قامت سیاه پشت در دیدم و در بعدش بسته شد...
اسپنسر گوشیشو رو میز گذاشت و سمتمون چرخوند:
- اون صدایی که اول شنیدی، همون صدای کشیده شدن یه چیزی، به احتمال نود درصد یه جنازه بوده که توسط قاتل یا یکی از دستیاراش کشیده میشده...
به گوشیش نگا کردیم که تیتر اخبارش توجهمونو جلب کرد:
" یک قتل دیگه، پر حاشیه تر از همیشه "
رنگم پریده بود و ترسیده بودم...
این یعنی من یه جورایی شاهد قتل بودم؟؟
چشمامو روی هم فشار دادم:
+ اون میاد سراغم...قاتل میاد سراغم!
تهیونگ سمتم خم شد:
- اون نمیاد دنبالت، مطمئن باش!
دستامو تو جیبم گذاشتم که لرزش خفیفشون معلوم نشه:
+ نه تهیونگ، قاتل فکر میکنه من یکی از قتلاشو دیدم!
اسپنسر از جاش بلند شد:- بعد از دانشگاه هممون میریم اونجا!
صورتم جمع شد:
+ چی؟ دیوونه شدی؟! من دارم میگم قاتل دنبال منه اونوقت تو میگی بریم تو اون خونه؟
اسپنسر سمتم اومد:
- رزاموند ما باید بریم اونجا، ما باید قاتلو پیدا کنیم! اون دنبال توعه، پس ما زودتر پیداش میکنیم!
تهیونگ و جونگ کوک با سر تایید کردن که باز مخالفت کردم:
+ نمیتونیم، اون تو پر از دوربینه! پلیسا ام برای همین جلوی درمون بودن... اونا سریع در عرض نیم ساعت، تمام اطلاعات منو پیدا کرده بودن و اومده بودن جلوی در خونمون تا ازم شهادت بگیرن! گفتن دفعه ی بعد اگه این کارو تکرار کنم میبرنم بازداشتگاه!
YOU ARE READING
Bloody Sign
Mystery / Thrillerترس، وحشت، حس نا امنی... اینها تمام احساساتی بودن که تو دل تک تک قربانیاش به وجود میآورد... هیچکس حتی فکرشم نمیکرد که زیر آسمون خاکستری نیویورک، تو خونه ای درست مثل بقیه ی خونه ها، قاتلی زندگی کنه که زندگی قربانیاش دستش باشه... که با یه اراده جون...