part 11

140 11 14
                                    

یک تصمیم عجیبی گرفتم هر پارت اکثرش درباره ی کاپل هست مثلا 75 درصد این پارت درباره ی میا و جیمینه پارت بعدی درباره ته و جین هو میشه
++++++
Teahyung:
بعد اینکه لباس خواب پوشیدیم!
مچ جین هو ک داشت غر غر میکرد سرم ک برم رو کاناپه بخوابم رو گرفتم و کشیدمش بغلم و پتو رو کشیدم رومون..
*خیلی خیلی خیلی افتضاح پرویی
/تنکس بیب
*😐
/همینطور ک یه دستم پشت کمرش بود اونیکی دستم رو برد سمت گردنش و کشیدمش سمت خودم و...لباشو بوسیدم😂😜😇
بعد از اینکه ازش جدا شدم جین هو خودشو یکم کشید بالا و گونه ی عزیزمو گاز گرفت! و اومد عقب
*هم اینجوری میشه
/😂خیلی پرویی
*اول خودتو تو اینه ببین
/چشم😂
*خب حالا اگه اجازه بدی بیا بخوابیم
/باشه باشه و پیشونی جین هو رو بوسید و بعدش بغلش کرد و چشماشو بست جین هو بعد 5 دور رنگ عوض کردن خوابید😂
---
-راستی جیم
+هوم؟
-چرا حواست اینجا نیس؟
+ها؟ ن بابا چیزی نیس
-همین الا بگو چی شده!
+هیچی
-بگو
+میگم هیچی
میا سمت جیمین ک روی یه ور تخت دراز کشیده بود رفت و ت فاصله 5 سانتی جیمین گفت..
-حسودی ک نمیکردی
+نه خیرم!
-هم؟ واقعا؟
+نه یعنی چیزه
-خب باشه من جوابمو گرفت و خودشو پرت کرد اینور تخت
جیمین با فهمیدن اینکه دختر کناریش الان چیکار کرده پوزخندی زد و سمت میا برگشت و با کشیدن میا به بغل خودش ی دستشو گذاشت روی کمر میا ک نتونه فرار کنه!
-🙁
+چرا لب و لو چت آویزون شد
-🙁چلا نمیزالی بخوابم؟
+خب اخه..
و رفت جلوتر و بوسیدش!
+اینکارو نکرده بودیم!
-با صورت قرمز چشماشو بست..
+بیبی خجالتی
-خ..فه
+😜
فردا صبح...
-جیمینی
+هوم؟
-پاشو
+بزا بخوابم
-پاشو دیگه!
+اه بزار بخوابم
Mia:
ساعت 10 صبحه نه جین هو بیداره نه تهیونگ نه جیمین نه کوک اه چقد میخوابن
فهمیدم!
Jimin:
انکار که یکی افتاده روم! چشمامو باز کردم ک دیدم میا پریده روم!
+پاشو
-تا ت پانشی من پانمیشم
و مثل یه بچه کوچولو گونشو گذاشت رو سینم و نگاه کرد بهم
+باید پاشی ک بتونم پاشم
-همینه ک هس
+خب پس هم ت بخواب هم من میخوابم
-یا جیمیننننننننن
+😂بله؟
-اه چرا اذیتم میکنی اخه
جبمین برگشت اینطرف ک با برگشتنش میا افتاد از روش روی تخت و اینبار جیمین دوتا دستشو گذاشت پیش سر میا و با زانوهاش پاهای میا رو گرفت ک نتونه در بره
+شیطون شدی بیب
-بودم
+نشون نمیدادی؟
-زبونشو در اورد و بعدش یه چشمک زد
+بخورمت؟
-نو
+پس چرا داری لوی میکنی خودتو
-من لوس نمیکنم
+اره تو گفتی و منم باور کردم
و سرشو برد ت گردن میا و نفس کشید
-یااااا جیمین نکن غلغلکم میاد
جیمین گردن بدبخ میا رو گاز گرفت و بعدش بلند شد و دوباره بهش نگاه کرد
-عههه چرا گازم گرفتی ایششش
اینبار جیمین زبونشو در اورد و چشمک زد
میا هم کارشو تقلید کرد
+دوباره بخورمت؟
-عه نه
+ولی من دوس دارم
-من دوس ندارم
+مگه دست توعه
و فاصلتونو کم کرد و لباشو گذاشت رو لبای میا
اینبار میا لبای جیمین رو گاز گرفت و جدا شدن
+اخ اخ
-انتقام!
+عهههه
-میگم جیم؟
+بله؟
-ماجرای سوجین و سانا چی میشه؟
+اه...منظورت اینیه ک امروز قراره بیان خونه ما؟
-اهم🙁
+خب پس جلوشون اونقد میبوسمت بترکن
-یااااا
+خودشم رو گردنت رد گازی ک گرفتم موند
-چیییییییییییییی
و خودشو ازاد کرد و رفت جلوی اینه
-لعنت بهت جیمین وای اههههه
جیمین با رضایت کامل خودشو انداخت رو تخت و چشماشو بست!
-چه غلطی کنمممم
+هیچ کاری مگه چشه؟
-چشه؟ چش نیس
+انقد حرص نخور سر یه چیز کوچیک
-سر یه چیز کوچیک؟؟؟ این کوچیکه؟؟؟؟بدبخت شدن جین هو ببینه کارم تمومه!
+بیا ت هم رو من انجام بده مساوی شیم
-جیمین ببند
و جیمین زبونشو در اورد
میا اومد از روی پایتختی کرمش رو برداره ک جیمین گرفتش و باز هم همونجوری ک یکم پیش بودن شدن😂😂
+بیب
-ای مرض
+ببخشید
-ببخشید تو دقیقا چطور باید این کوفتی رو ببره؟
+اممم من ک نمیخوام بره
-وای جیمین
+بله؟
-اهه و سرشو کوبید به بالش
+😂😂
جیمین بعد یکم خندیدن و نگاه کردن به چهره سردرگم و قرمز میا لباشو بوسید و بعدش...
+ببینم رفتی حموم؟
-اه بله دا از 7 صبح ک پاشدم هزارتا کار انجام دادم
+اوه اوه پس بزار منم برم حموم بعدش بیام بریم بیرون
-باشه
و جیمین رفت سمت حموم و میا شروع کرد به تمیز کردن اتاق...
وقتی جیمین از حموم در اومد
+میا
-هوم؟( سرش ت گوشی بود و حواسش به اطراف نبود)
+تیشرت سفیده رو نمیتونم پیدا کنم
-وا همونجا بود
و وقتی گوشی رو انداخت رو تخت و پاشد با نیمه لختی جیمین مواجه شد و...
-اههه
+چته؟ اها خب هانی باید عادت کنی
-مرض!
+😂حالا تیشرت منو بده عه
-بگیر
+کجا بود؟
-همینجا
+😐ولش نمیپوشم
-یعنی چی؟
+نمیخوام بپوشم
-گمشو بپوش بینم
+🙁
-بپوش!
+🙁اه باشه
-نچ نچ نچ
+خب من حاضر بیا بریم بقیه رو بیدار کنیم!
-باشه
-----
خب چگونه بود؟ 😇😂😂
ووت و کامنت یادتون نره😜😇
بوس بای🍓

dont forget me.. :) Where stories live. Discover now