part 18

104 7 10
                                    

خببببببب برای این پارت کلا وسایل مورد نیاز پیشتون باشه😂
دستمال کاغذی و بالش! 😂🍫
-------
*میا کجاست؟
؟؟ یواش باشین توی اتاق عمل خصوصی(طبقه اخر)
*/باشه!
....
/جیمین چی شده؟
+نمیدونم....به...دفعه...زنگ...زدن...گفتن...باید.....بیام....بیمارستان
*دکتر...چیزی..نگفت؟
+فقط..گفت... واسه.. هر... احتمالی..اماده..باشیم
*هاننننننننن
1 ساعت بعد
*/+اقای دکتر
€متاسفانه
و ادامه حرفش رو جین هو و جیمین نشنیدید و قش کردن😂😂
بابا بزارین حرفشو بگه عه😒😂
ته یونگ با گذاشتنشون روی صندی
/ببخشید مبگفتبن
€خب!مبخواستم بگم بیمارستان صحیح و سالم هست( نفس راحت بکشین😂)ولی متاسفانه فک نکنم به این زودی پاشه(😂)
چند هفته بعد
-یا جیمین
+بشین جات
-اههههه
*پانشو
-وای
/😂
-اه انگار که چی شده بابا یه تصادف ساده بود
*یه تصادف ساده بود و مرض!کی یه هفته بیهوش بود هان؟
-هایشششش شما نمیزارین من حداقل پاشم از جام 1 هفتس کسالت گرفتم!
+*حرف نزن!
/جین هو بیا ما بریم اذیتش نکن
-کجا میرین؟
/بجای جیمین من جین هو رو میبرم تو کارای شرکت کمکم کنه
+ها اره ماموریت داشتیم
*-اونوقت ما الان میفهمیم؟
/+ام..
بعد از اون جین هو و ته یونگ به قصد رفتن به امریکا خونه رو ترک کردند و میا و جیمین تنها موندن
-جناب پارک اجازه میدین پاشم حداقل برم حیاط
+نه!
-اههههه بابا کسالت میگیرم افسرده شدم
و از تخت پاشد
-ببین چیزیم نیست پانسمان سرم رو هم برداشتن
+ولی دکتر گفت استراحت کنی
-استراحت به این معنی نیست که من نتونم دو دقه برم بیرون و رفتن حیاط پشتی
میا پاهاشو داخل اب کرد
-از وقتی اینجاییم استخر رو پر نکرده بودیم
+اره فقط یبار تهیونگ و جین هو پرش کردن
-😂
-چرا میخندی
مبارک پاشد و جبران رو انداخت تو اب و باز نشست
+یاااا
-😜😂
+فسقلی شیطون!
و از پاهاش گرفت و انداختش تو اب
-اهه قبول نیس
+تو منو بندازی قبوله من بندازم قبول نیس؟
-یس😂
+بیا اینجااا
+😜😜
نیم ساعت بعد
-وای.. خسته... شدم
+اگه مث.. ادم... میزاشتی... بگیرمت... اینجوری.. نمیشد
ولی جیمینا یه فکر دیگه تو مغزش داشت..!
میا رو که به دیواره ی استخر تکیه داد بود رو نگاهی کرد و بهش نزدیکتر شد و بین دیواره و خودش زندانیش کرد!
-نکن
+هممم بیبی شیطون
-یا جیمین
جیمین بیشتر بهش نزدیکتر شد ک میا لباشو سطحی بوسید و از زیرش در رفت
+دختره ی پرو برگرد اینجا
-😜جیمین دیگه بسه پاشو بریم خونه و بعدش..
هر کس رفت به حموم و بعدش ک اومدن بیرون
-خسته شدم
و خودشو پرت کرد رو تخت
و جیمین بدون اینکه تیشرتش رو بپوشه اومد روی تخت
جیمین طبق عادت همیشگیش میا رو کشید بغلش
میا همزمان که داشت طرح های نامعلوم روی سینه ی جیمین میکشد گف
-جیم
+هوم؟
-میگم درباره ی جین هو
+مطمئنن به تهیونگ میگه
-ولی اخه
+بزا خودش بگه
-نگرانشم..
+خودش میگه راحت میشه
-باش..
----
شب امریکا
توی تختت
*ته یه چیزی بگم
/بگو..
*چیزه
/میشه بگی چی شده؟
*من..
/تو؟
*امم.. نمیدونم چطور بگم
/تمومش کن دقم دادی
*من مشکل تنفسی دارم!
/هان؟
*نمیدونم اون روز دکتر گفت واسه ریه هام یه مشکلی پیش اومده که باید خیلی مواظبش باشم
/و تو الان بهم میگی
*نمیدونستم چطور بگم
/بیشتر بگو بینم
*نمیدونم حتی دکتر نتوانست ریشه ی این مشکل رو پیدا کنه ولی به احتمال زیاد بخاطر..
/بخاطر؟
*استرسی هست که این مدت کشیدم
/به به! و راه درمانش؟
*راه درمان مشخصی نداره!
/یعنی هیچ راهی نداره خوب بشی؟
*چرا اخه مثلا یکی وقتی تنها بوده مشکلش حل شده یکی وقتی پیش مامان باباش بود و اینجور چیزا
/و تو میدونی چجوری مشکلت حل میشه؟
*خودم نه ولی میا و جیمین حدس زدن پیش..تو.. باشم بهتر میشم
/پیش من؟
*اهم
/من راه درمان خودمو دارم😏
*کیم تهیونگ این به این معنی نیست که تو ازم سو استفاده بکنی!
/تو کیم تهیونگ منحرف نمیدوستی؟
*چی چی داری واسه خودت...
ک لبای ته روی لباش گذاشته شد
یکمی که ازش جدا شد
جوری که با حرف زدنش لباس به لبای تهیونگ میخورد
*ته اذییت نکن
/هم...این اذییت کردنه؟
*نه.. یعنی چیزه اره
/ولی من اینطور فکر نمیکنم و  اینبار کمر جبن هو رو گرفت و کشید طرف خودش که اون فاصله ی کم بازم پر شد
خب بقیش ب ما ربطی نداره😄😂
. . . . .
یعنی هیچکدوم از کاپلای داستان ما متوجه کسایی که ازشون عکس گرفتن نشدن؟!
باید ببینیم اون عکسبردارا کیان و چیکار دارن!
. . . . .
چند روز بعد
از زبان ته؛ جین هو چند روزه باهام یرد رفتار میکنه نمیدونم چرا حتی باهام حرف هم نزده یعنی چیزی گفتم که ناراحت شده باشه؟
/جین هو میشه بگی چه مرگته؟
*چمه مگه؟
/چرا داری سرد رفتار میکنی؟
*نمیخوای از خودت بپرسی؟ کیم تهیونگ وارث بزرگترین شرکت توی توییتر حرف اولو زده
/چی شده مگه؟
و با باز شدن تویترش و عکسی که از خودش و به دختر غریبه بود شکه بهش نگاه کرد
*خوب؟ یعنی فقط میخوای منو اذییت کنی؟ هیچ اهمیتی واست ندارم؟
/ولی این..
*این چی؟
/این فتوشاپه همون روز اول که اومدیم اینجا
*عه نه بابا
/جین هو واقعا میگم
*فتوشاپ که شد باشه ولی وقتی اون حرف رو زیرش گفتی چی؟
/هان؟
پیام تهیونگ زیر پست؛ یه شب عاشقانه و رمانتیک😈
/من اینو ننوشتم
*پس کی نوشته؟اون اکنت رسمی تو هست! با این حرفش بغضش شکست..
*دیگه نمیخوام ریختتو ببینم! و پاشد رفت
/جین هو صبر کن!
----
+میا میشه بگی چی شده؟
-چی و چی شده خودت خبر نداری؟
+درباره ی چی؟
-گوشیتو باز کن پیاماتو بخون
جیمین که گوشیش رو باز کرد و با دیدن عکس چشماش 8 تا شد😂😄
+این واقعی نیست
-عه پس فتوشاپه؟
هق هق اش مثل چند روز پیش شروع شد..
+میا خواهش میکنم به حرفم گوش کن
-دیگه نمیخوام ریختتو ببینم!
...همون روز...

چت میا و جین هو👆

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

چت میا و جین هو👆

----
خب این پارت چطور بود؟ 😂🍫
ووت و کامنت یادتون نره😄🍫

dont forget me.. :) Where stories live. Discover now