❤ کامنت و ووت فراموش نشه 🌟
❇❇❇❇❇❇❇❇❇❇❇❇❇❇❇❇
_ کوکی ؟
با شنیدن صدای بلندش نزدیک گوشم به خودم اومدم و از تو اینه به صورت ظریفش نگاه کردم .
_ چرا اینقدر گرفته ای ؟ چیزی شده
اروم سرم رو تکون دادم و صندلی رو به طرفش چرخوندم
+ یادته بهت گفتم رو معلم جایگزین کلاسم کراش دارم
سرش رو به نشونه تایید تکون داد و من خودم اماده کردم تا هر لحظه زیر گریه بزنم
+ اون هفته بعد از مدرسه میره .... برای همیشه .... نارا باورت میشه من حتی وقت نکردم اونقدر که میخوام دوسش داشته باشم یا حتی بهش اعتراف کنم
دستش رو روی سرم گذاشت و موهام رو نوازش کرد .... هیچ وقت حس خوب مادر داشتن رو تجربه نکرده بودم ولی در عوض دختراش جای همه افراد خانوادم رو پر میکردن از مادر گرفته تا خواهر ..... حتی بعضی اوقات پدر
_ الان میخوای چیکار کنی کوکی؟
کمک میخواستم ... باید یکی کمکم میکرد .... من نه تو موصوعات عشقی خوب بودم نه حتی تجربه داشتم و یه نفر باید بهم کمک میکرد ...... محکم دستش رو که روی صندلی بود گرفتم
+ کمک میخوام نارا .... چطور باید نگهش دارم .... چطور باید بهش نزدیک شم و پسم نزنه ؟
_کوکا ...... هیچ وقت یادت نره من یه فاحشم که برای مادرت کار میکنه ..... نمیتونم تو این چیزا کمکت کنم
با بغض بهش نگاه کردم و سرم رو به طرفین تکون دادم
+ چرا دروغ میگی.... تو توی این مسائل خیلی خوبی ... اونطور که همه مردا عاشقت میشن و همه رو میتونی بدست بیاری
_ کوک عزیزم .... کوچولوی شیرین من .... روشی که من و دخترای اینجا مردا رو نگه میداریم و عاشق خودمون میکنیم اصلا خوب نیست .... مخصوصا برای پسر بچه پاکی مثل تو
+ من برای بدست اوردنش هر کاری میکنم ..... خود مامان یه روز گفت که مردا هر کی رو که خودشو در اختیارشون بزاره دوست دارن .... پس منم میخوام تمام خودمو بهش بدم تا فقط دوسم داش......
با حس کردن درد روی گونم با شوک به نارا نگاه کردم ... اون چیکار کرده بود ؟ .... بهم سیلی زده بود؟؟ ..... ولی چرا ؟
_ کوک آخرین بارت باشه که اینطور حرف میزنی .... تو حق ندادی این کارو کنی ... حداقل من نمیزارم ..... نمیزارم به لجن کشیده شی ..... اونجا یه باره برای تن فروشی قبول .... تو تمام عمرت اینجا زندگی کردی قبول .... ولی دلیل نمیشه برای یه کراش مسخره تو کثافت فرو بری
نمیتونستم جلوی اشکام رو بگیرم .... اونم نفهمیده بود .... اونم عشقم رو مسخره کرده بود..... چرا هیچ کدوم نمیفهمیدنم ؟..... چرا درک کردن من اینقدر براشون سخت بود.... چرا فکر میکردن یه کراش زود گذر احمقانست نه به عشق واقعی ؟
YOU ARE READING
Wrong crash
Fanfiction📚 خلاصه : جانگ کوک یه پسر دبیرستانیه که به شدت روی معلم جایگزین مدرسشون پارک جیمین کراش میزنه و به خاطر این که اون کمتر از یک ماه دیگه توی مدرسست برای بدست اوردنش به معلمش پیشنهاد یک شب رابطه رو میده ، رابطه ای که کل زندگیش رو دستخوش تغییر میکنه و...
