همین اول ووت بده (ستاره رو روشن کن) یادت نره 🌟هرچی هم هرجای داستان به ذهنت رسید همونجا کامنت بزار با هم دربارش حرف بزنیم.📍
✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️
سختم بود بين ادمايي كه نميشناختم لخت راه برم ولي مجبور بودم .... نميخواستم فعلا با اين معلم پارك ترسناكي كه شناخته بودم يكي به دو كنم حداقل نه قبل اين كه بفهمم دقيق اينجا چه خبره.
فقط ميتونستم از اين خوشحال باشم كه بعد از اون مسئله زير زمين تا الان نديده بودمش....فقط بعد از حمام مشترك و خشك كردن موهام صداي زنگ گوش خراشي بلند شد و يكي از پسرا كمكم كرد لباسم رو در بيارم و تا اتاق تمرين دنبالم اومد
اتاق تمرين .... اتاق كه ديدن هر طرفش روح رو آزار ميداد..... كمدا پر بود از انواع فلزا و شلاق هايي كه تا الان نديد بودم و صندلي هاي فلزي كه با ديدن دستبندو پا بند روش اصلا خوشايند به نظر نميرسيدن
با تبعيت از بقيه خواستم روي صندلي ها بشينم كه با حس كردن دستش روي شونم روح از تنم جدا شد
_ تو تازه واردي و امروز خوش آمدگوييته امكان نداره پيش بقيه بشيني
با راهنمايي دست معلم پارك رو به روي جمعيتي كه بعضي با استرس و بعضي با ترس نگاهم ميكردن قرار گرفتم... با كنار رفتنش و نشستنش روي صندلي مجلل توي اتاق نفس راحتي كشيدم اما با اون ستون هاي X شكل که پشت سرم کشیدن نفسي كه اومده بود كامل قطع شد.
دوتا از پسرا طرفم اومدن و بدون نگاه كردن بهم شروع به بستن دست و پاهام به ستون ها كردن ...... فقط چند لحظه ..... فقط چند لحظه طول كشيد تا خودم رو توي شرايطي ببينم كه همه بهم زل زدن و بين زمين و هوا به ستون بسته شدم ....
_ خوب من قبلا بررسي كردم ، ولي تا حالا رابطه جنسي داشتي؟ ..... فكر كنم پرسيدنش لازم باشه چون مادرت يه فاحشه بود
سرم رو پايين انداختم ولي به ثانيه نكشيده موهام رو كشيد و با سوزش پوست سرم وادار شدم به صورتش نگاه كنم .... ولي با تمام حس تنفر و انزجارم
_ وقتي ازت سوال ميپرسم جواب سوالم رو بده....وگرنه امشب بدترين شب زندگي همتون ميشه ....... يادته كه ؟ هر كار اشتباهي كه انجام بدي همه تاوان ميبينيد
با دودلي به صورتاي ترسيدشون نگاه كردم كه با ديد صورت اون پسر مهربون لحظه اي متوقف شدم ...... اون سري به نشونه نه تكون داد و همين برام كافي بود تا بدونم هيچ شوخي توي حرفاي معلم پارك نيست و واقعا انجامش ميند.ده.... اگر فقط خودم قرار بود اسيب ببينم مشكل نداشتم ولي اونا خيلي بدبخت به نظر ميرسيدن
+ نه ...
با صداي خنديدتش دلم پيچ خورد
_ كامل جواب بده كوچولو
YOU ARE READING
Wrong crash
Fanfiction📚 خلاصه : جانگ کوک یه پسر دبیرستانیه که به شدت روی معلم جایگزین مدرسشون پارک جیمین کراش میزنه و به خاطر این که اون کمتر از یک ماه دیگه توی مدرسست برای بدست اوردنش به معلمش پیشنهاد یک شب رابطه رو میده ، رابطه ای که کل زندگیش رو دستخوش تغییر میکنه و...