شونه های پسرو محکم تکون داد:
_جین...سوکجین...پاشو جین...هی...پسر با گریه از خواب پرید و به لباسش چنگ زد:
_ن...نه خواهش میکنم...نکن...دستشو روی صورت خیس از اشک پسر کشید و با ارامش گفت:
_فقط یه خواب بد بود جینا...تموم شد،آروم بگیر...
(لعنت به مغزای منحرفتون)لبه ی تخت نشست و پسر با گریه درحالی که هنوزم نفس نفس میزد نگاهش کرد:
_ا...اجو..اجوشی...نامجون لبشو گزید و دو طرف صورت پسر رو گرفت:
_نفس عمیق بکش جین...نفستو با من هماهنگ کن..بعدم خودش نفسشو حبس کرد و به تلاش جین برای عمیق نفس کشیدن تو دلش خندید.
با چشای اشکی و دستایی که هنوزم به لباسش چنگ میزدن دهنشو بسته بود و سعی میکرد نفس نکشه!
چند ثانیه بعد به خودش اومد:وات د هل نامجون؟ داری بچه ی مردمو میکشی!
اهی کشید و خندید:
_نفس عمیقو فراموش کن جین...الان خفه میشی...جین نفسشو ول کرد و سرشو پایین انداخت، وایسا...بازم داره گریه میکنه؟
نامجون کلافع شده بود! خوابش میومد، جین مدام عر میزد و هیچ کدوم ازین اتفاقا باعث نشده بود مثانه ی عزیزش از کار بیوفته و درحد مرگ جیش داشت!
شونه های پسر رو گرفت و توی بغلش کشید:
_آروم باش جین...ببین دیگه تموم شد...فقط یه خواب بود باشه؟جین توی بغلش سری تکون داد و نامجون هوف اسوده ای کشید:
_بیا بریم یه آبی به دست و صورتت بزنیم...خب اره..جین میتونست با دستاشم اون اشکا رو پاک کنه...در ضمن شستن صورتش فقط خوابو از سرش میپروند! ولی نامجون میخواست هرطور شده به اون دستشویی کوفتی برسه...حداقل تا قبل از اینکه شلوارشو با سی و خورده ای سال سن خیس بکنه!
برای همین دست جینو کشید و بدو بدو به طرف دستشویی رفت.
کنار روشویی وایسادن و دستاشو پر از اب کرد، توی صورت جین پاشید و خوب اشکای خشک شدشو پاک کرد.بعدم پسر شوکه رو با یه حرکت از دستشویی بیرون انداخت:
_یه لحظه صبر کنی اومدم!******
قابلمه ی نودلو روی میز نقلی وسط اشپزخونه گذاشت و کنار پسر پف کرده نشست:
_باورم نمیشه یادم رفته بود که تو شام نخوردی...و خودتم هیچی نگفتی!جین با بی حالی گفت:
_من به شام نخوردن عادت دارم اجوشی...نامجون چاپستیکو توی قابلمه چرخوند و یه لقمه ی نسبتا بزرگ برداشت، خوب فوتش کرد و وقتی که نود درصدش با تف خودش پوشیده شده بود به سمت جین گرفت:
_انقدر نق نزن و تا قبل از اینکه یخ کنه بخورش..زود باش دهنتو وا کن هواپیما اووووومد..
YOU ARE READING
apple Juice 🍏
Fantasyخب...میشه گفت همه چی از یه لیوان آب سیب فاکی شروع شد! ژانر:ازونا که اکلیل بالا میارید. تعداد پارت:زیاد نیست! روزای آپ:نمیدونم شاید یه روز در هفته؟ شایدم بیشتر! کاپل:نامجین ازش لذت ببرید بنفشه ها💜