Hey there:)
.
.
.
.
.
.
.
لویی یازده روز تمام رو صرف درست خوندن کرده بود. اما همهی دردسر درسخوندنش بخاطر امتحان بیمزه و راحت انگلیسیشون بیفایده به نظر میرسید. مکس رو توی این مدت، توی مدرسه و کلاسها دیده بود اکثرا. هرچند چند بار باهم بیرون رفتن که مثلا خیر سرشون درس بخونن ولی خب آخرش یا رفتن توی حلق هم یا نشستن به حرف زدن. لویی یه جورایی ممنون هری بود که ماه پیش بهش یاد داد چجوری ببوسه. اما خود هری رو از اون موقع که ۱۱ ام بود ( تا ۲۳ ام ) ندیده بود و قاعدتا با تموم درسهاش وقت نکرده بود ازش دربارهی قضیه گنگشون بپرسه. اما خب عصر ۲۳ام بالاخره فرصت کرد بعد از اینکه همهی دخترا رفتن بخوابن، بشینه پیشش و ازش بپرسه.
لویی از پلهها پایین اومد. یه جامپر تنش بود که حدود سه برابر خودش بود و عملا داشت توش غرق میشد و شلوار راحتی آبی و عینکش که داشت از روی بینیش میفتاد. هری وقتی پایین اومدنش رو دید، پاش رو از مبل برداشت تا لویی بتونه بشینه. اما لویی بجای اینکه روی خود مبل بشینه، از مبل بالا رفت و خودش رو روی هری انداخت. و هری باید جلوی خودش رو میگرفت چون بدجور دلش میخواست لویی رو بگیره و ببوسه و انقدر ببوسه تا صورتش قرمز بشه و نفسش بند بیاد.
« خوشگل شدی.» هری آروم گفت و کمر لویی رو نوازش کرد.
« ساکت شو.» لویی با خستگی جواب داد و سرش رو بالای ترقوههای گذاشت.
« اذیتت نمیکنم پرنسس. جدی میگم.»
« آره ولی بازم باعث میشه قرمز بشم.»
« میدونم و عاشقشم.»
با همین یه جمله لویی حتا بیشتر سرخ شد و سرش روی توی سینهی هری قایم کرد تا لبخند احمقانه و گونههای صورتیش رو بپوشونه.
« هز، میتونم یه سوالی ازت بپرسم؟» لویی بالاخره سرجاش نشست و عزمش رو جزم کرد تا سوالی رو که بیشتر از یه هفته بود ذهنش رو مشغول کرده بود، بپرسه.
« بپرس.»
« تو عضو یه گنگ یا همچین چیزی هستی؟»
هری برای چند لحظه نمیدونست چی بگه، فقط دهنش رو باز و بسته میکرد و کاملا شوکه و گیج شده بود. «چی؟»
« چیزه خب،... یعنی... مکس که اون روز اومده بود خونهمون، تو رو شناخته بود ومیگفت که تو و داداشش یه سری جریانا باهم دارین و اینکه تو عضو یه گنگی.» لویی براش بیشتر توضیح داد و دوباره داشت احساس اضطراب میکرد.
« صحیح. میدونستم اینجور میشه.»
«منظورت چیه؟ میشه فقط برام بگی؟ من واقعا گیج شدم.»
YOU ARE READING
When The Smoke Is In Your Eyes [L.S](p.t)
Fanfiction«من نمیخوام دوستت باشم میخوام گردنتو ببوسم...» all the credit to @thighhighlarry