part26

514 67 112
                                    

کوین از اتاق اومد بیرون و با هرولد راجب شرایط لویی و چیزایی که باید برای درمان لویی بخره حرف زد و بعد رفت.

هرولد روی مبل نشست و به بیرون خیره شد،بلتا و نایل کنارش وایستاده بودن

بلتا؛ام...هرولد____

هرولد؛برین بخوابین

حرف بلتا رو قطع کرد

نایل؛خب تو چی؟؟

هرولد؛من بیدار میمونم،از اونجایی که فیلیپ و جوردن نمیتونن نگهبانی بدن و این پنجره هم شکسته یکی باید حواسش باشه

بلتا؛اوهوم...خب اگه دیدی خوابت داره میگیره میتونی من یا نایل رو بیدار کنی

هرولد؛باشه

بلتا و نایل رفتن بالا تا بخوابن،هرولد بعد از رفتنشون تمام چراغ های خونه رو خاموش کرد و فقط یه چراغ کم نور توی آشپزخونه رو روشن گذاشت.

برای خودش قهوه درست کرد و ریخت توی ماگ و بعد روی مبل نشست و ماگش رو روی میز گذاشت.

چند ثانیه به حیاط خیره شد و بعد ماگ قهوه اش رو برداشت و یکم ازش رو نوشید و دوباره گذاشتش سر جاش،چشماش رو روی هم گذاشت و بدون اینکه بخواد به خواب رفت!
اصلا خوابش نمی اومد!!ولی خوابش برد.......

کریستوف رو دید که کنارش نشسته!تو خونه خودش بود ،داشت خواب میدید

کریستوف؛هری

هرولد؛کریستوف؟؟؟

با تعجب گفت،خیلی وقت بود که کریستوفر رو توی خوابش ندیده بود

کریستوف؛تو واقعا به کمک نیاز داری پسر،اومدن بهت کمک کنم تا تصمیم درستی بگیری

چیزی نگفت چون خودش هم میدونست که به کمک نیاز داره پس ساکت موند تا بشنوه کریستوف چی میخواد بهش بگه

کریستوف؛یادته راجب عشق باهات حرف زده بودم؟

سرش رو به معنای مثبت تکون داد

کریستوف؛خب...تو جز اون دسته هستی که عشقشون بعد چند سال پیداش شده و هر دوتاشون تغییر کردن و دیگه مثل قبل علاقه شدیدی به هم ندارن ولی چون تو الان خیلی به عشق نیاز داری نمیخوای اینو باور کنی که دیگه استنلی رو دوست نداری و میترسی هیچ کسی بعد اون پیداش نشه که واقعا عاشقش بشی و عاشقت بشه......تو نیاز به یه عشق جدید داری،تنها چیزی که میخوای تا خوب بشی همینه

صداش توی سر هرولد می‌پیچید

هرولد؛درسته...درسته...اما....شاید استنلی هنوز منو دوست داشته باشه...

کریستوف؛یک،هیچ وقت دیگه از اما و شاید استفاده نکن این کلمه ها باعث شدن که خیلی از آدما به چیزی که میخواستن نرسن،دو،مهم تویی و مهمتر از اون اینه که عشق باید دو طرفه باشه یعنی باید هر دوتاتون همو دوست داشته باشین...تو نمیتونی خودت رو به زور عاشق استنلی نگهداری،الکی قلبت رو گول نزن،الکی بهش نگو که تو باید با استنلی آروم بشی و برای اون بتپی....

A remedy for a broken heart[L/S][Z/M]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora