از اونجایی که استقبال زیاد از این فیک کردین تصمیم گرفتم به صورت short story براتون بزارم پس حمایت فراموش نشه😉
ویو ها به ۷۰ برسه پارت بعد و آپ میکنم🙃
ووت هم فراموش نشه عشقا
منتظر نظر های قشنگتون هم هستم😘
حتما حتما ادامش میدم نگران متوقف شدنش نباشید🤤
○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○
"گالف نرو... لطفا ترکم نکن
گالف... برگرد پیشم
گالف... ازم دور نشو
گالفففف"-آخ...لعنتی
به خاطر کابوس خیس عرق شده بود اشک از گوشه چشم هاش سرازیر شده بود چشم هاشو محکم بهم فشار داد تا بلکه از سر دردش کمتر بشه
هر شب به خاطر کابوس هاش نیمه شب از خواب میپرید
به خاطر حجوم خاطرات بد اصلا نمیتونست درست بخوابه
ساعت تقریبا چهار صبح رو نشون میداد بعد از شستن صورتش به سمت آشپزخونش رفت بعد از دم کردن چاییش به سمت میز کارش رفت تا خودشو مشغول کار کنه تا از کابوس زندگیش فرار کنه.*شرکت پاندای زرد*
نگهبان دم در: صبح بخیر رئیس
همه کارکنان لابی به احترام رئیسشون بلند شدن، این کار هر روزشون بود.
سوپاسیت با لبخند سرد همیشگیش از گیت رد شد و به سمت آسانسور vip خودش رفت.
مسئول آسانسور: صبح بخیر رئیسزمانیکه در آسانسور تو طبقه مورد نظر باز میشه نفس همه کارکنا تو سینشون حبس میشه.
تو شرکت، همه زمانی که سوپاسیت وارد میشه باید بلند بشن صبح بخیر بگن و میز کارشون حتما باید مرتب باشه وگرنه سوپاسیت براشون تنبیهی در نظر میگیره🗣
از شانس بد مایلد قرعه به نامش افتاد، مایلد که قبل از اومدن سوپاسیت داشت کیک میخورد و حول حولی میزشو مرتب کرده بود خورده های کیک زیر کاغذهاش از شانس بدش از چشم سوپاسیت دور نموند.
سوپاسیت همین طور که داشت به طرف مایلد میومد دستش که تو جیب شلوارش بودُ درآورد و روی شونه مایلد گذاشت و درحالی که با چشمای جذابش که همه رو شیفته خودش میکرد به چشمای مایلد خیره شد.
- تا آخر ساعت کاری امروز از پله ها به جای آسانسور استفاده کن.
مایلد همینطور که نفسشو حبس کرده بود تو سینش، بیرون داد
- چَشم رئیس
سوپاسیت به طرف اتاقش حرکت کرد و جسی پشت سرش به راه افتاد در حالی که آب پرتقالشو روی میز میزاشت شروع به گفتن برنامه های روزانه کرد.
،،،،
مایلد: اوف حالا چیکار کنم چطوری کل روز با پله ها از این طبقه به اون طبقه برم🤦♀️مین: هی مایلد باز چیکار کردی؟
مایلد: هیچی بابا دو لقمه کیک هم نمیتونیم بخوریم
مین: چقدر بهت گفتم بیرون بخور بعد بیا
،،
مین: هی جسی رئیس تو اتاقشه؟جسی: آره اما هنوز دو دیقه مونده تا زمان ملاقات.
🚪
- صبح بخیر رئیس اینم تأیید اولیه مدل های مرد این فصل که دیروز اومده بودن برای تست
فردا قراره برای تأیید نهایی بیان
ESTÁS LEYENDO
Lover designer
Historia Cortaمیو گالف که یه رابطه نافرجام در گذشته باهم داشتن حالا که میو طراح معروف شده گالف غیر منتظره به عنوان مدل وارد شکرت میو میشه میو با دیدن دوباره گالف دنبال دلیل جدایی شونه تو شرکت بین طراح مدل قراره چه اتفاقاتی بیفته؟؟ با این داستان متفاوت همراهمون...