*گالف*
به انتخاب میو کت و شلوار قهوه ای رنگی پوشیدم...داشتم به موهام ور میرفتم... از تو آینه نگاهی به میو انداختم که کت و شلوار سرمه ای با پیراهن مشکی رنگی پوشیده بود... میتونم بگم تو این لباس ساده فوق العاده جذاب شده بود... نمیدونم از دیشب تا حالا چیشده که انقدر چشماش غمگین به نظر میاد ... هوف شب که برگشتیم حتما باید ازش بپرسم
- حاضری گالف؟؟
+ حاضرم جذاب دلبر... امیدوارم جذابیتت چشم کسی نگیره... وگرنه نمیدونم چه بلایی باید سرش بیارم
راننده اومد دنبالمون... سوار ماشین که شدیم یه دلشوره ای به جونم افتاد... هر دومون به پنجره کنارمون خیره بودیم... سکوت سنگینی بینمون شکل گرفته بود... من از استرس شروع کردم به تکون دادن پاهام...با ابرو های تو هم گره خورده به منظره بیرون خیره شده بود هیچ توجهی بهم نمیکرد... دستمو رو دستی که رو پاش گذاشته بود گذاشتم با فشار دادنش توجهشو سمت خودم جلب کردم: میو چیزی شده! اگه چیزی اذیتت میکنه میدونی که میتونی باهام درمیون بزاری...
با نگاه درهم گره خورده سمتم برگشت... تو نگاهش کلی علامت سوال بود... میشناسمش هر وقت چیزی شده باشه میریزه تو خودش تا منو ناراحت نکنه... میدونم تو این مواقع ... با سوال پرسیدن... زمان دادن بهش میتونم بفهمم چیشده
بهم خیره مونده بود میدونستم که میخواد یه چیزی بگه اما داره جلو خودشو میگیره....
خودمو بهش نزدیک تر کردم دستشو بین دوتا دستام قفل کردم برای آرامش دادن بهش بوسه ای رو گونش کاشتم: میشه بگی چیشده میو... اون از دیشب اینم از الان.... تو طول روزم من برای اینکه آرامشت بهم نریزه هیچی نگفتم... اما...
- گالف اگه چیزی ازم مخفی میکنی میخوام بشنوم...
صداش با غم ناراحتی آمیخته شده بود این منو عذاب میداد
+ آره...
چشماش بیشتر رنگ نگرانی به خودش گرفت
یهو عصبی دستشو از تو دستم کشید بیروننفهمیدم کی ماشین وایستاد... میو عصبی از ماشین پیاده شد من همینطور مات مبهوت به جای خالیش خیره موندم... هنوز نفهمیده چیزیو اینطور میکنه... بفهمه چه واکنشی میخواد نشون بده
راننده درُ برام باز کرد من با افکارم مشغول بودم که با فلش دوربینا... هیاهو آدما نگاهم سمت جمعیتی که روبه رومون بود افتاد
اطراف پر از خبرنگارُ دوربین بود... در این حد انتظارشو نداشتم... میو دستشو تو جیب شلوارش کرده بود جلو دوربینا ژست گرفته وایستاده بود همه در حال عکاسی از طراح معروف بودن... ناخودآگاه لبخندی رو لب هام نشست
در کسری از ثانیه کلی خبرنگار با میکروفون دورش جمع شدن ازش درباره کالکشن جدید میپرسیدن... منم مات مبهوت به اطرافم نگاه میکردم میو پشتشو بهم کرده بود بهم توجهی نمیکرد هنوز به محیط عادت نکرده بودم
![](https://img.wattpad.com/cover/282328047-288-k635349.jpg)
ESTÁS LEYENDO
Lover designer
Historia Cortaمیو گالف که یه رابطه نافرجام در گذشته باهم داشتن حالا که میو طراح معروف شده گالف غیر منتظره به عنوان مدل وارد شکرت میو میشه میو با دیدن دوباره گالف دنبال دلیل جدایی شونه تو شرکت بین طراح مدل قراره چه اتفاقاتی بیفته؟؟ با این داستان متفاوت همراهمون...