فلیکس:
امروز اصلا هیونگم نزاشت برم کیک شاپ با اینکه کلی
سفارش دارم برای امروز ولی همه رو به جینی و بقیه
کارکنان اونجا سپردم :(
به اشپزخونه نگاهی انداختم و بعد به گوشیم نگاه
کردم
آره...بزار انجامش بدم چرا که نه
ولی ایندفعه از ایان کمک نمیخواااام!!!!
به جاش به سونگمین مونگ مونگ میگم اون یکم
عاقلانه رفتار میکنه!!فکر کنم ...
گوشیم و برداشتم و وارد اشپزخونه شدم
و به سونگمین هیونگ تصویری زنگ زدم...
"این وقت صبح چرا زنگ زدی؟؟حالت خوبه "
درحالی که مایکروفر و روشن میکردم و چندتا تخم
مرغ از یخچال درمیوردم گفتم
"خوبم خوبم هیونگ فقط ازت کمک میخوام "
"باشه ولی صورتت و نشون بده فقط سویشرتتو و
میبینم "
"عاااا...
گوشی رو روی صورتم تنظیم کردم
"الان خوبه هیونگ "
"آره اره ،واسه چی کمک میخوای حالا؟"
"راستش میخوام کوکی درست کنم و....."
"و چی؟؟"
"و میخوام برای دوقلوهای هوانگ بفرستم "
"واتتتتتت!!"
*صدای گوشی رو یکم کم کردم*
"هیونگ ...خوب اونا...اووومم..دیروز اومده بودن و من
نتونستم ازشون تشکر کنم .."
"باشه..این یکم عجیبه ولی باشه باید چیکار کنم ؟؟"
"فقط بیا منو آماده کن هیونگ و اینکه...آدرس
خونشون :)"
"تو یه روزی باعث میشی هیونگت منو به فاک بده "
"نه نه هیونگم اینکار و نمیکنه!!! البته مطمئن
نیستم*خاروندن سرش* "
*یهویی جیغ کشیدن*
یااااا عوضی بهت گفتم دست به
بوتم نزن
+مگه تو مال من نیستی هااااان ،پس من داشتم به
بوتی که حق منه دست میزدممم
میگم دست و نزار...اه ...لعنت ...دارم...
Video call ended
این....
یکم عجیب بود ..
با تعجب پشت سرمو خاروندم و به وسایل کوکی
خیره شدم ...
چرا من با یه همچین دوست های سمی ای دوستم ؟؟و
جالب تر از این چرا من نمی تونم ازشون جداشم
KAMU SEDANG MEMBACA
TWO DADDY'S (Completed)
Fiksi Penggemar𝙣𝙖𝙢𝙚 :𝙩𝙬𝙤 𝙙𝙖𝙙𝙙𝙮𝙨 𝙜𝙚𝙣𝙧𝙚 :𝙛𝙪𝙣𝙣𝙮 𝙘𝙤𝙢𝙚𝙙𝙮 𝙨𝙤𝙘𝙞𝙖𝙡 𝙢𝙚𝙙𝙞𝙖 (ѕᴍụᴛ ʙ×ʙ) 𝙘𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚:𝙝𝙮𝙪𝙣𝙡𝙞𝙭 (ᴍɪɴѕụɴɢ) 𝙬𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧:𝙜𝙝𝙯𝙡𝙠𝙗𝙞 ❜ همه چ...