chapter 2

325 45 19
                                    

هرماینی با صدای گریه بیدار شد.

چشم هاشو آروم باز کرد ، انگار قلبش دوباه روشن شد و شروع کرد به محکم کوبیدن درون سینش.
ریه هاش هوای کهنه رو چنگ میزدن و اون میتونست مزه ی ترس و روی زبونش بچشه‌.

جسد های زیادی اطرافش و پر کرده بودن.
صدای فین فین و گریه ای رو میشنید.
نور ملایمی اتاق رو از تاریکی مطلق محفوظ نگه داشته بود.
اون روی زمین مرمره سنگی و سرد نشسته بود.

"هرماینی "

نگاهش و از روی زمین بالا اورد.

انگار اتاق داشت تکون میخورد.
متوجه شد بدن های اطرافش بی روح نبودن ، بلکه کاملا زنده بودن.
کل اتاق _هر پنجاه نفر با عجله شروع به خزیدن به سمت اون کردن.
ریه هاش منقبض شده بودن.
دوباره به دیواری که کنارش از خواب بیدار شده بود تکیه داد.

" هرماینی"

صدای آشنایی اینو گفت.
اون به سمت صدا برگشت و جینی و درحالی که در بین جمعیت خودشو بالا میکشید دید.
وقتی بهش رسید شونه هاشو مابین دست هاش گرفت و در آغوش کشیدش "بیدار شدی "

هرماینی نگاهش و از موهای فر و قرمزه جینی گذروند.
اتاق پر از چهره های آشنا بود.
اون میتونست لونا و پرواتی رو هم ببینه.
بدن هایی که به سمتش اومده بودن دوستاش بودن.
بهش حمله نکرده بودن و مشتاقانه بهش نگاه میکردن.

جینی اونو از بغلش بیرون کشید و بعد دستاشو روی صورت هرماینی گذاشت.

"کجا رفتی؟!کجا اسیر شدی؟! "

به اون کلمه رسید.
'اسیر شدن'
هرماینی لب هاشو از هم جدا کرد، پوستش ترک خورده بود و صرفه می کرد.
چیزی شبیه به کاغذ و ماسه رو توی گلوش احساس میکرد .

"آب "
جینی با عجله چهار یا پنج دختر و صدا زد.
اونا با زحمت به جلو اومدن.
جینی پرسید: "گرسنه ایی؟!"

هرماینی اخماشو درهم کشید.
آب؟ غذا؟

لیوان آب کاغذی به زور بین لب هاش جا گرفت.

جرعه ایی ازش نوشید و بعد به دنبال تشکر از کسی که اونو براش اورده بود گشت، اون شخص چو چانگ بود.

همه زنده بودن ، اونا تسلیم شده بودن ؟! رون و نویل کجا بودن؟!

نگاه مختصری به اطراف انداخت.

فقط دختر ها اونجا بودن، دختر های جوان .

به صورت هرکدوم از اونها نگاه کرد.
وقتی به لونا رسید چشم هاش از حرکت ایستاد.

دختر مو بلوند به آرومی به روش لبخندی زد و گفت:"مارو جدا نگه میدارن "

"جدا و بدون هیچ آزاری؟!" هرماینی دندوناشو روی هم سایید.
بشقاب میوه ایی از بالا سره دختر ها گذشت و جلوی صورته هرماینی ظاهر شد."و بهمون غذا میدن ؟!"

𝑻𝒉𝒆 𝑨𝒖𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 (translation)Onde histórias criam vida. Descubra agora