part 6

51 22 11
                                    

خودشو آماده کرده بود
امشب باید اون قاتلو میکشت

طبق اطلاعاتی که بدست اورده بود قاتل اصلی اون دختر نیست
همونطور که حدس زده بود قتل به دستور کسی بود

اون باید قاتل اصلی رو پیدا میکرد
اما با کشتن قاتل فرعی

اینجوری پلیسا و قاتل اصلی رو متوجه نمیکنه
امشب اون قاتلو میکشت ، هر جور شده

طبق اطلاعاتی که بدست اورده بود مقتول ساعت 2 الی 3 صبح به قتل رسیده بود
پس ساعت 2 تا 3 مشغول میشد

آلت قتاله چکش بود
مقتول با ضربه های متوالی وارده بر سرش مرده بود

کشتن اون قاتل به همین روش یه کمی دردناک بود

اما این قانونش بود که هر قاتل و با روش خودش به قتل برسونه
پس تقصیر قاتل بود میتونست با روشی بهتر مقتول و به قتل برسونه تا خودشم با روش بهتری دار فانی رو وداع کنه

ساعت 12:30 بود باید راه میوفتاد
یک ساعتی تو راه بود تا به مقصدش برسه
میتونست قاتل و ببینه
اما هنوز زود بود باید بیشتر از نیم ساعت صبر میکرد

به چکش تو دستش نگاه کرد
یه چیزی تقریبا تو همون مایه های چکشی بود که مقتول باهاش به قتل رسیده بود

تو این نیم ساعت باید چیکار میکرد تا زمان سپری بشه؟
قطعا نمیتونست بخوابه ، چون خوابشم نمیاد
نمیتونست با گوشیش خودشو سرگرم کنه ، چون نور گوشیش ممکن بود صورتشو به نمایش بزاره و دوربین های کم و بیش تو محله گیرش بندازن

با خاموش شدن چراغای خونه ی رو به روییش تکیشو به دیوار داد و ساعت و نگاه کرد 1:50
ده دقیقه دیگه هم صبر میکرد میتونست وارد عمل بشه

محله زیادی تاریک بود و صد البته افراد کمی زندگی میکردن
به وجود دوربینم شک داشت
اما اون قرار نیست بدون هیچ تحقیقی وارد عمل بشه
پس تحقیق کرده بود و متوجه شده بود که تو این محله ی تاریک چندتایی دوربین وجود داره

کلاه کپ مشکیشو رو صورتش گذاشت و ماسک مشکی پارچه ایش رو هم روی صورتش گذاشت

به ساعت نگاه کرد 2:05

خوبه ، حالا میتونه وارد عمل بشه
به سمت خونه راه افتاد
رمز در رو که میدونست تاریخ تولد قاتله رو زد و در باز شد

نمیتونست چراغ قوه ای روشن کنه چرا که نورش داخل خونه ی کوچیک رو به روش و روشن میکنه
پس چند دقیقه ای صبر کرد تا چشمش به تاریکی خونه عادت کنه

حالا میتونست واضح خونه رو تو تاریکی ببینه
با توجه به نقشه ی خونه که قبل از اینکه وارد عمل بشه رو دیده بود پس اولین در توالت و حمامه

وارد سالن شد و به سمت راست اتاق دختر حرکت کرد
با رسیدن به در اتاق پشت در قایم شد و تلفن همراهشو در اورد و به گوشی دیگه داخل دستش تماس گرفت

sense of murder (حس قتل)Where stories live. Discover now