Taeyongسینی که داخلش دوتا فنجون قهوه گذاشته بود رو روی میز گذاشت و لباشو برای جهیون کج کرد و چشم غره رفت .
جوری که هایرین به جهیون چسبیده بود واقعا اعصاب خورد کن و رو مخ بود .
عجیب تر این بود که اون دوتا همدیگرو میشناختن و از هایرین هم بعید نبود با این پسره روهم ریخته باشند !
هرچند تو این دو سال هایرین رو خیلی خوب شناخته بود، پس سعی کرد از افکار منفی دور بشه و حواسش رو به حرفای اون دوتا بده تا چیزی دستگیرش بشه .نگاهش به هیکل جهیون که دقیقا رو به روش نشسته بود و کمی به طرف هایرین مایل شده بود افتاد .
از پاهاش تا صورتش رو آنالیز کرد ، میتونست بگه شونه های تقریبا پهن و بزرگی داره و شاید هم برای اینکه هودی پوشیده بود اینطوری ورزشکارانه بود .صورتش هم بد نبود ، در کل قیافه خوبی داشت اما به جذابیت خودش نمیرسید!
تازه به خودش اومد که متوجه نگاه های ریز و زیر زیرکی جهیون به خودش میشد .
با نگاه هایی که هردفعه پسر متقابلش بهش مینداخت دلش پیچ میخورد که نکنه بخواد خسارت بگیره !
حالا دیگه موبایل و سیم کارت مشکل نبود ، مشکل دقیقا اینجا بود که آدرس خونه یوتا رو داشت و بدتر از همه این بود که هایرین رو میشناخت.جهیون لبخند کجی زد و به تیونگ اشاره کرد " هایرین انگار دوستت از بودن من خوشش نمیاد!؟ "
تیونگ چشماشو ریز کرد " مطمئن باش اگه خونه خودم بود بیرون .. نه پرتت میکردم !"هایرین بین لبخنداش اخم ریز به تیونگ کرد " اون نجاتت داده ها مودب باش تیونگ لطفا ... اصلا تو قرار بود دیگه از اون آشغالا مصرف نکنی !!!! "
تیونگ لباشو غنچه کرد و ابرو بالا انداخت " دلم خواست که از اون آشغالا مصرف کنم به توچه ؟؟؟"
جهیون نگاهی گذرا به مکالمه هایرین و تیونگ کرد به نظر نمیومد که هایرین دوست دخترش باشه " میتونم بپرسم باهم چه نسبتی دارین؟! "
جهیون پرسید و با انگشتش به تیونگ و هایرین اشاره کرد .
" تیونگ دوستِ دوست پسرمه !"
جهیون لباشو باز کرد و اوکی زیر لب زمزمه کرد" خب فکر کنم من دیگه کم کم باید برم "
YOU ARE READING
Sinful Rose " jaeyong "
RomanceNCT(: ❥︎𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝗃𝖺𝖾𝗒𝗈𝗇𝗀_yuwin_........ ❥︎𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: ....:) پسر بچه ای که با قتل عزیزانش تبدیل به یک قاتل حرفه ای شد ... جوری که دیگر فرق بین معشوق و دشمن ، عشق و نفرت را نمیدانست! دنیایش با مرگ افراد بی گناه و گناهکار پر شده بود. پ...