از اتاقی که هایرین منو به زور اورده بود بیرون زدم تا یکم هوا بخورم ، مطمئنم بودم اون پسر مازراتی هم دنبالم میاد ، حسم میگفت باید مخش رو بزنم به هر حال هم بچه پول دار بود هم به درد یه کارایی میخورد .
از پشت سرم صدای بسته شدن در رو شنیدم و بدون اینکه کامل برگردم نگاه زیر چشمی به پشت سرم کردم .
خودش بود !
لبخند کجی زدم و داخل حیاط رفتم ، اونم دنبالم اومد
جمعیت داخل حیاط به نسبت کمتر شده بود .
سعی کردم یه جایی رو پیدا کنم تا خلوتر باشه .
نمیتونستم نیشم رو از لبم جمع کنم
اگه بتونم مخش رو بزنم باید بهم جایزه اسکار بهترین مخ زدن دنیا رو بدن .
سمت نیمکت خالی که اطرافش با درخت پوشیده شده بود رفتم و روش نشستم .بالاخره کامل برگشتم و صورتش رو دیدم ، واقعا مست به نظر میومد و لبخند لوندی خاصی رو لبش داشت : فکر میکردم یه مکان مناسب تری رو انتخاب کنی به هر حال نیمکت؟ بد نیست تجربه خوبی میشه .
خنده ای کردم و سعی کردم خودم رو به اون راه بزنم : فکر نکنم حرف زدن مکان مناسب تری از اینجا بخواد .
آروم سمتم اومد و کنارم نشست ، بوی سیگار بدنش توی دماغم پیچید خودمو جمع کردم ، دنبال حرف میگشتم اما انگار همه کلمه ها از سرم پریده بودن نمیدونم چی بود که حواسم رو پرت میکرد ؟ شاید خیلی خوشتیپ بود ؟
تو... اسمت تیونگ بود ؟
با صدای خمارش رشته افکارم پاره شد و نگاهم رو به سمتش دادم که با خنده ادامه داد :
خیلی مسخره اس !
اولش منظورش رو نفهمیدم و اخمام توهم رفت
اسمت رو میگم ، خیلی مسخره اس .
خنده هیستریک کردم مگه کی بود که داشت راجب اسم من نظر میداد ؟ حالا مگه اسم خودش چه شاخی بود ، چی بود ؟ حفری؟ کفری؟ خفری؟ جفری؟؟؟؟؟؟
مطمئنم هرچی هست از جفری بهتره
خنده ای کرد که دندون هاش نمایان شد که یه لحظه چشمام گرد شد ، نمیتونستم انکار کنم خنده هاش زیبا بود و اون چال لپی که روی گونه اش نمایان شد .
کی بهت گفته اسم من جفری عه ؟ هوم؟
اخر جمله اش رو نزدیک صورتم شد ، نگاهم بین چشماش و لباش بازی میکرد ، اب دهنم رو آروم قورت دادم تا متوجه نشه .
جهیون !
کلمه ای بود که از بین لب هاش خارج شد صورتم رو سوالی نگه داشتم
بهم بگو جهیون !
پس اسمش این بود ؟ سرم رو آروم به نشونه تایید تکون دادم .
انقدری بهم نزدیک شده بود که حتی اگر حرکتی میکردم مساوی با برخورد شدن لب هامون بود .
دست راستش رو بالا اورد وبه گوشه موهام کشید کاملا معلوم بود که مسته ، نمیدونم چرا وقتی حرفی نداشتم کنارش نشسته بودم
تو نباید از من جذاب تر باشی ، همه جا ، حتی تو تخت درمانگاهم خوشگل بودی
چند بار پشت سرهم پلک زدم و لبام رو تو دهنم کشیدم این کارم باعث شد به لبام نگاه کنه ، کم کم و میلی متری جلو میومد میدونستم قصدش چیه اما قصد خودم چی بود ؟
میخواستم مخش رو بزنم اما چرا اون داشت مخم رو میزد ، دلم نمیخواست عقب بکشم یه شب هم یه شب بود
دیگه بعد از امشب معلموم نبود کی همدیگه رو ببینیم یا شاید اصلا همدیگه رو ممکنه نبینیم .
چشم هام رو بستم و دستم رو پشت گردنش گذاشتم
بهش که نزدیک تر شدم صدای چیزی بلند شد ، دستش رو روی سینم گذاشت و به عقب هل داد چشمام رو باز کردم :
گوشیت داره زنگ میخوره
دهنم رو باز کردم تا چیزی بگم که ادامه داد : جواب بده شاید کار مهمی داشته باشه
YOU ARE READING
Sinful Rose " jaeyong "
RomanceNCT(: ❥︎𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: 𝗃𝖺𝖾𝗒𝗈𝗇𝗀_yuwin_........ ❥︎𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: ....:) پسر بچه ای که با قتل عزیزانش تبدیل به یک قاتل حرفه ای شد ... جوری که دیگر فرق بین معشوق و دشمن ، عشق و نفرت را نمیدانست! دنیایش با مرگ افراد بی گناه و گناهکار پر شده بود. پ...