P a R t 13 🤎✨

613 103 36
                                    

قرار و اولین بوسه

taehyung pov:

تهیونگ: 2 ساعت دقیقه 2 ساعت از اینکه منتظر اقا موندم میگذره هنوز که هنوزه نیومده! اخه تو کجا موندی؟

دیگه کم کم داشتم نا امید میشدم که یهو یه موجود بامزه درحالی که زیر لب غر میزد با لبای اویزون و نصف موهاش مشکی و نصف دیگه ش نعنایی رنگ شده بود داشت میومد سمتم.
اون لحظه این سوال توی ذهنم اومد که بیبی بانی جونگکوکه یا جونگکوک بیبی بانیه مسئله این است!

جونگکوک به سمتم اومد :سلام ته ته
-

: سلام بیبی بانی... وایسا ببینم موهاتو رنگ کردی؟


جونگ کوک تیکه ای از موهای چتریشو جلوی چشمش اورد: امم راستشو بخوای اره قبل از اینکه بیام گروه کاپلای فاکی تو حموم بودم و موهامو رنگ کرده بودم... امممم... زشت شده نه؟

قطعا اگه الان درست وسط مردم نایستاده بودیم روی زمین خودمو پرت میکردم و داد میکشیدم: مرتیکه تو فقط قصدت اینه منو بکشی نه؟ اخه مرتیکه کیوت خرگوش تو هیچ کاریم نکنی کیوت و جذابی بعد میگی زشت شدم؟ چی میشد تا الان خورده بودمت...
ا

ما خب....حتی با دیدنش حتی یادم رفت بخاطر اینکه دیر کرده عصبی شم.


-:وقتی داشتی میومدی راجب چی هی غر میزدی؟
+

:تو از کجا فهمیدی؟


لپاشو توی دستام چلوندم:جوری داشتی با صدا بلند غر میزدی که تضمین نکردم همه افراد توی پارک نشنیده باشن
+: راستش داشتم میومدم مامانم برام شیر موز درست نکرد و...


انگار چیزی یادش اومده باشه مکثی کرد که...
-

: اقایی
-: جانم جان جانانم
-:میشه بری برام شیر موز بخری؟


اهی از سر فم کشیدم:فکر کنم بزرگترین رقیب عشقیم شیر موزه
-

: دقیقا حالا میشه بری بخری و انقدر خودتو با شیر موز مقایسه نکنی؟


چرا به توصیه های اوما درباره رقیب عشقی گوش ندادم؟ اخ مامان کجایی که ببینی اون همه توصیه هایی که راجب عاشق شدن و کشتن رقیب عشقیم که دادی بر فنا رفت و رقیب عشقیم شده شیر موز
چ

My ClassmateTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon