بازی مستحجن
استاد نامجون کیم کبیر: خب حالا که دو روز گذشته و درسامونم دادیم و دور هم جمعیم نظرتون راجب بازی چیه؟!
خب پیشنهاد خوبی داده بود و بعد از کلی جنگل گردی حال میداد بنابراین همه دانشجو ها موافقت کردن
استاد سوکجین: خب من میخوام ترکیبی از جرئت و حقیقت و حدس بزن چی میگه بازی کنیم بازی اینطوریه که بطری رو میچرخونیم هر کی با هر کی افتاد اونا میان رو صندلی و حدس میزنن خب ورد واید هندسامتون شروع میکنه
استاد بطریو چرخوند و افتاد به سریم و بوگیوم
و خب شانس سریمو تحسین میکنم چون بوگیوم یه کراش پنهانی به سریم داشت خیلی پنهان
مثلا تو خیابون با صدای بلند برا سریم شعر میخوونه
ولی خب سریمم.... خودتون میدونیناستاد کیم کبیر: خب سریم شی و بوگیوم شی بنشینید
سریم با قیافه «چرا من؟! چرا؟! » به اونجی زل زد و خب اونجیو اگه ول میکردی امکان داشت بره بطری رو تو سر یوگیوم خورد کنه
استاد کیم : هردوتون هدفون رو بزارید رو گوشتون
حالا این وسط هدفون از کجا اومده خدا میدونه
سریم : شروع کنین
و جیمین اون پشت کلمه رو نشون یوگیوم داد
بوگیوم: سارانگهه
سریم: سارام؟!
بوگیوم: ابراز علاقه س
سریم: ابراز علاقه؟!
بوگیوم کلشو به معنی اره تکون داد
بوگیوم: سارانگهه
سریم: سارانگهه
استاد ورد واید: بعدی رو نشون بده جیمین
بوگیوم: درازه
سریم: درازه؟!
بوگیوم: اب دارش هم هست!
سریم: اب دارش هم هست
واو سریم این بود و نمیدونستم!؟
سریم: استیکه؟!
بوگیوم عر زنان اره بلندی گفت
استاد کیم کبیر: خب تموم شد وقتتون استاد سوکجین بچرخونین
استاد ورد واید: چیو بچرخونم؟
استاد کیم کبیر : بطری رو
VOUS LISEZ
My Classmate
Fanfiction+ببین میدونم اولین بارته ولی فقط به من اعتماد کن -نه نمیخوام سرم به باد بره +من مواظبتم هروقت چیزی شد به منم بگو Genre: Comedy, Fakechat, SchoolLife, Drama