shot 9 ; Strawberry Alpha

7.2K 521 20
                                    

ژانر :رمنس / اسمات / فلاف / چندشاتی / امگاورسکاپل : اصلی - ویکوک

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

ژانر :رمنس / اسمات / فلاف / چندشاتی / امگاورس
کاپل : اصلی - ویکوک

"هیونگ، قابل اعتمادن دیگه؟"
ابروش رو بالا برد و چمدونش رو با یک حرکت به سمت ورودی خونه کشید.

"پسر فعلا فقط یکی از هم خونه‌ای هات اینجان و باید بگم اون ها بهترین آلفا هایی هستن که میتونی باهاشون هم خونه شی، کاملا روحیاتشون شبیه خودته!"
مرد قد بلندِ مو آبی چشم هاش رو چرخوند و پسر مقابلش رو به سمت ورودی هل داد. نمیتونست تا ابد جلوی در بایسته و منتطر بشه به داخل تلپورت بشن!

"برو داخل و یکم بچرخ، از همشون خوشت میاد. فقط-"
پسر مو آبی مکثی کرد و روی ساعد دستش خط های نامفهومی کشید.

"چی نامجون؟"
با صدای بمش از اون مرد که نامجون نام داشت، کنجکاو پرسید، چیز اضافه‌ای هم وجود داشت؟

"یکی از اون ها ممکنه رفتار های عجیب غریبی نشون بده، هیچ ریکشنی بهش نده و فقط از کنارش رد شو!"
مرد مقابلش با لحن هشدار دهنده‌ای گفت و پسر شونه‌ش رو بالا انداخت. با ورودش به داخل فضای بزرگ خونه ابروش رو بالا برد. زیاد بد به نظر نمیرسید، شاید آدم های داخلش هم اونقدر ها بد نبودن.

"نمیدونم الان کی خونه‌ست، یکم بچرخ و همه جا رو ببین. من باید برگردم، هر ثانیه ممکنه سوکجین کنار جینون بترکه!"
نامجون با لبخند بزرگی یادآور پسر کوچولوش شد و کیسه های پلاستیک توی دستش رو تکون داد.

"تهیونگ! زیاد سخت نگیر و بدون همیشه میتونی بیای پیش برادرت!"
نامجون به شونه‌ش ضربه‌ای زد. تهیونگ میتونست برای دانشگاهش پیش سوکجین، برادرش بمونه ولی انتخابش یک خونه‌ی جداگانه برای زندگی بود که همین سوکجین رو به شدت عصبی میکرد.

"ممنون هیونگ! بوسان خوب به نظر میرسه."
با لبخند فیکی رو به نامجون گفت. هر دوشون میدونستن که تهیونگ از بوسان متنفره و نمیتونه باهاش کنار بیاد! دلیل خاصی هم نداشت، اون آلفا از مکان های جدید و دیدن آدم های جدید متنفر بود، برای همین از این سفر به عنوان یک تلنگر استفاده کرد تا برخلاف میلش آدم های جدید رو ملاقات کنه و خودش رو از لاک درونگرایی بیش از اندازه‌ش بیرون بکشه.

Oneshot Series || JKXVDonde viven las historias. Descúbrelo ahora