Alpha + Omega = WE (Completed)

قسمت یازدهم: آلفا یا امگا؟

حدود ساعت 10 صبح بود که بکهیون، از خواب بیدار شد. البته، هنوز خسته بود ولی بدنش عادت نداشت که بیشتر از این بخوابه. به زور از تخت پایین اومد و به چانیولی که مثل بچه ها خوابیده بود، نگاه کرد. لبخندی زد و به حمام رفت تا دوش بگیره. زیر دوش، دائم یاد شب گذشته میفتاد و میخندید. گاهی هم فکر میکرد این دوری تقصیر کی بوده؟! وقتی دوش گرفت، هوله تن پوش رو تنش کرد و با همون هوله خاکستری، رفت بیرون. وقتی به پذیرایی رسید، خانم پارک رو دید.

و خب، خانم پارک هم اون رو دید و گفت:"اصلا تونستی بخوابی؟"

بکهیون با پوزخند گفت:"همونقدری که شما خوابیدید، خوابیدم."

خانم پارک با خنده سر تکون داد و گفت:"بشین. میگم برات صبحانه مقوی آماده کنن."

بکهیون خندید و گفت:"فکر میکنم پسرتون باید اینکار رو بکنه!"

-:"یه نفر تا صبح نذاشته استراحت کنه و اون کل انرژیش رو از دست داده!"

-:"برای یه آلفا بده که انقدر بی انرژی باشه!"

-:"نه وقتی که طرف مقابلش خودش یه آلفای هایپره!"

و هر دو خندیدن. خانم پارک به یکی از مستخدمین گفت:"یه صبحانه مقوی درست کن."

و بعد از رفتن زن، به بکهیون گفت:"بالاخره تصمیمت رو گرفتی؟"

-:"من 15 سال پیش تصمیمم رو گرفته بودم."

باز هم گستاخانه! خانم پارک لبخندی زد و گفت:"خودت میدونی چی میگم بکهیون."

-:"آره. تصمیمم رو گرفتم. خیلی هم اینطوری نبوده که تمام عمرم عین آلفا زندگی کنم. حداقل تمام این سالها، مثل یه امگا هیت شدم!"

-:"و میخوای همه چیز رو به چانیول بگی؟"

-:"آره. مجبورم. نمیخوام حس کنه به کسی خیانت کردم یا اینکه هر روز ممکنه آلفای من بیاد و از هم جدا شیم. میدونید که چقدر حساسه!"

-:"آره."

مکثی کرد و گفت:"چانیول همیشه دوستت داشت. اون مثل تو برونگرا نبود احساساتش رو نشون بده، البته خب اون توی خاندان پارک بوده و این طبیعی بود ولی همینکه جلوی تو از اون آلفای خشن تبدیل به یه آلفای مموش میشد، مشخص بود که دوستت داره!"

بکهیون لبخند تلخی زد و گفت:"خیلی فکر کردم که تقصیر کی بود ولی نمیتونم بفهمم!"

-:"همه مون."

بکهیون متعجب نگاش کرد و خانم پارک گفت:"تقصیر خانواده تو که دید تو رو نسبت به همه پولدارها بد کردن! تقصیر تو که عاشق آلفایی شدی که حتی نمیتونست با امگای غیر پارک ازدواج کنه، تقصیر من که وقتی گفتی عاشق چانیولی، نتونستم راهی پیدا کنم که تو رو از عواقب کارت مطلع کنم، باز تقصیر تو بود که به دروغ گفتی چانیول بهت تجاوز کرده و باز تقصیر من بود که به چانیول نگفتم که چه مشکلاتی برات ایجاد شده! تقصیر همه بود جز چانیول!"