نه نوامبر،
نمیدونم چجوری شروع بکنم. تا حالا اینکارو نکردم، منظورم نامه نوشتن هست.... مخصوصا به کسی که دیگه وجود نداره. خواهرت بهم گفت نوشتن احساسات روی کاغذ باعث میشه آدم احساس سبکی بکنه. میدونم که اون اینکارو نمیکنه ولی میخواد من حداقل بتونم با نبودنت کنار بیام. صدای گریه یورآرو هرشب از تو اتاقش میشنوم.
فکر کنم تا اینجا کافی باشه. همین الانشم حس میکنم دوباره باید گریه بکنم.
-بی.پی
YOU ARE READING
One Life For The Two Of Us[Chanbaek]
Fanfiction[Completed] ~یک زندگی برای دوتامون~ امید، ایمان، سرنوشت کاپل: چانبک ژانر: درام، غمیگن، داستان کوتاه وضعیت: پایان یافته