نامجون: نه یونگی
یونگی: اره!
سوکجین*اه میکشه*: اون نمیتونه به جمع ما اضاف شه یونگ!
یونگی: نچ. من دوستش دارم هرجور که باشه اینقد سخته باهاش کنار بیاین؟
هوپ: چطور میخای قبولش کنیم؟
یونگی: شما باید باهاش کنار بیاین. چون.. راه دیگه ای نیست
نامجون: ولی یونگ تو میگی باهم و کنار هم شام بخوریم...
یونگی:اما..
سوکجین: یونگی اون یه بالشته، میفهمی؟