تمامشو کامل کرد تو دهنش
چندبار عق زد اخه سایزش خیلی بزرگ بود
داشت کم کم لذت میبرد که یهو متوجه شد ینفر داره نگاهشون میکنه
جین با حالت وادفاکی گفت:کوک حالت اوکیه؟ چرا داری دستگیره در رو میخوری؟ بیارش بیرون تفی کردیش.. اه اه
و حین رفتنش چیزی شبیه به'این بچه دیوونه شده' زمزمه کرد
کوک خنده هیستریکی کرد و خطاب به پارتنرش گفت:متاسفم..اون با رابطه ما مخالفه.. بیا همینجا تمومش کنیم
*دستشو رو دهنش گذاشت تا اون صدای هق هقاشو نشنوه و دوید به سمتی نامعلوم*