موضوع درباره یک دختر ایرانیه که بعد از سال ها تلاش تونسته وارد دانشگاه هنر کره بشه و بیاد کره جنوبی
وقتی وارد دانشگاه میشه با جذاب ترین پسرهای دانشگاه وارد ماجرا های جذابی میشه
کاپل ها:ویمینکوک _ سپ_نامجین
(نکته :داستان درمورد دختره هس ولی قرار...
- مهدیس* فرودگاه سئول ساعت 12:14 بعد از ظهر * پامو داخل لابی فرودگاه گذاشتم اشک تو چشام بود من...من واقعا تونستم!؟ بعد از این همه مدت تلاش تونستم ورودی دانشگاه هنر رو بگیرم:) اونم تو کشور مورد علاقه ام رو صندلی نشستم ومنتظر دوست مجازیم جیهوشدم جیهو:هوییی مهدیس اونی تو هپروتی نفهمیدی اومدمم!؟؟ یه جیغ زد و پرید بغلم ریز ریز میخندم وبغلش میکنم مهدیس: بالاخره دیدمت جیهو جیهو:بیا داداشم بیرون منتظره مهدیس؛او...واقعا!؟ راضی به زحمت نبودم نونا جیهو:گمشو بابا دستمو کشید ومنو برد سمت خروجی فرودگاه جیهو:جین هیونگگگگ سریع منو ها داد تو ماشین مهدیس:عایش نونا آروم جین: جیهو آروم باش ذوقتو کنترل کن جیهو:ببخشید اما ذوق دارم راسی هیونگ این همون دوستمه که ایرانیه جین:خوشبختم کیم سوکجین هستم فکر کنم ازت بزرگترم پس هیونگ صدام کن سرمو خم کردم ولبامو ازهم فاصله دادم تا چیزی بگم که جیهو شروع کرد حرف زدن جیهو:اسمش مهدیسه اسم کره ایش یوکی درسته اون فقط ۱۹سالشع هیونگ پوکر لب زدم مهدیس:نونا زبون دارم جیهو:راسی هیونگ میشی استادششش جین:او واقعا موسیقی خوندی!؟ مهدیس:درسته شما استادمین!؟ جین:نه من شاگرد اول کلاس استاد هان هستم ودستیارم این بچه بزرگش میکنه جیهو:نخیرشممم مهدیس: ممنون میشم بهم کمک کنین هیونگ که بتونم داخل رشته ام موفق شم جین:او تو خیلی مودبی جیهو:این الانشه تو بزار یخش آب شه با تخسی بهش فاک نشون دادم مهدیس:من بد گرلم جین هیونگ فقط یاد گرفتم تا وقتی صمیمی نشدم مودب باشم جین:اوو خوبه بامن هم میتونی صمیمی شی مهدیس:حتما هیونگ جیهو:هیونگگگ دوستمو ندزددد مهدیس:شات اپ بیبی گرل من همیشه دوستت میمونم جیهو:عاح میسی جین:میخواهی همیشه با این تیپ بری اینور اونور !؟ به تیپ ساده ام با مانتو و روسری نگاه کردم و جواب دادم مهدیس:نه هیونگ من تامبویم فقط وقت نکردم عوضش کردم جیهو:شرط میبندم نصف دخترا دانشگاه روت کراش میزنم با اون تیپا ببیند جین هیونگ ماشینو نگه داشت وپیاده شدیم جیهو: یوکی بزار به این اسمها عادت کنی هوم !؟ راسی دختر جون از امروز. کلاس هات شروع میشه!؟ جین:اگه کلاسش با ما باشه ساعت 1:20 دقیقه باید اونجا باشه مهدیس:درسته میتونم از اتاقت استفاده کنم نونا!؟ جیهو:حتما راسی طبقه بالا خالیه برای توعه باش!؟ بغض کردم وبغلش کردم مهدیس:مرسی نونا...واقعا واقعا از این همه مدت کمک هات ممنونم جیهو:باشه دیه برو عههه
از دوتاشون دور شدم و وارد اتاق شدم ساکمو گذاشتم یه گوشه ولباس هامو عوض کردم موهای کوتاهمو به بالا سوق دادم ساعت چرممو پوشیدم واز اتاق بیرون اومدم
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.