مثل یه عوضی تو یه قسمت حساس کاتش کردم، بهتون اجازه میدم فحشم بدین.(اگه هنوز میخونین قطعا فحشم میدین😂)
ولی خدایی بنظرتون جرد گناه کاره یا بی گناه؟
ینفر اینجا خیلی دوستون داره اگه هنوز دنبال میکنید ( ꈍᴗꈍ)
بابت غلط املایی ها عذر میخوام، باسنم نشد چک کنم.
*************
جنسن و دنیل بیشتر از اون با هم صحبت نکردن، البته دنیل تلاشش رو میکرد. دوری کردن از دنیل و به همین صورت، کریس اسون بود. تماس ها و پیام هاشون بی جواب میموند، و جنسن راب رو تهدید کرده بود که نزاره هیچکدوم بیان تو اتاقشون.
هروقت که تلاش میکردن یجا گیرش بندازن جنسن یه قدم ازشون جلوتر بود و یا از در عقب خارج میشد یا خودش رو قاطی جمعیت میکرد. امیدوار بود بلخره متوجه بشن، حداقل تا اون موقعی که اون میرفت. اون همین الانشم دو دل بود؛ نیازی به وز وز اونا توی گوشش نداشت.
بجاش، همهی لحظات بیداریش رو مضطرب میگزروند. تنها چیزی که میتونست روش تمرکز کنه سفرش بود.
چهار روز.
سه روز.
دو روز. جمع کن و برو فرودگاه.
فردا.
امروز.
با چشمای بسته، دستشو دراز کرد و شیر اب رو بست. بوی زنگ زدگی و رطوبت توی بینیش بود. دستشو روی صورتش کشید، اب ها رو کنار میزد و دنبال قسمت هایی میگشت که شاید تیغش نتونسته شیو کنه. حوله متل صورتش رو نوازش کرد. بعد از دوش گرفتن، اصلاح کردن، و گذاشتن لنزاش با کلی دردسر، کاری جز لباس پوشیدن و رفتن نمونده بود.
با فکر به این زانو هاش سست شدن، دستاش رو دو طرف سینک گذاشت و شروع کرد به نفس نفس زدن. تصویرش توی اینه رنگ پریده و رقت انگیز بود. سبزی چشماش با قرمزی و سفیدی چشماش درخشنده تر بودن. پوست زیر چشماش رنگ زیبایی از بی خوابی رو نشون میدادن.
فاک، جنسن واقعا داشت انجامش میداد.
دقیقا تا همین موقع هنوز باورش نشده بود. نه توی فرودگاه که یه بلیت منتظرش بود، و نه وقتی که وارد اتاق متلش با یه تخت دونفره بزرگ شد، همشون هم از قبل پرداخت شده بودن.
این واقعی بود. این اتفاق در حال وقوع بود. جنسن داشت به ملاقات جرد پدلکی میرفت.
این فقط بعد از ماه ها صبر کردن نبود؛ این اتفاق سال ها در حال شکل گیری بود، از همون روزی که جنسن با چشمای هشت سالش اخبار عصر رو نگاه میکرد. یه احساس مثل برخورد صاعقه.
نباید اینجوری فکر میکرد. اگه فکر میکرد، هیجانی که درونش قل قل میکرد ممکن بود به چیز دیگهای تبدیل بشه. اگه فکر میکرد، دیگه شبا نخوابیدنش بخاطر استرس نمیبود بلکه تبدیل میشد به نادیده گرفتن ضربانی که توی دیکش بود.
![](https://img.wattpad.com/cover/236846547-288-k382856.jpg)
YOU ARE READING
Dear Mr.Padalecki
Mystery / Thriller"اقای پدلکی عزیز" جرد پدلکی بخاطر تجاوز و قتل ۱۷ تا پسر گناهکار شناخته شده بود، رینج سنیشون از ۱۴ تا ۲۱ سال. جسداشون رو که زیر خونهش دفن کرده بود پیدا کرده بودن. و جرد محکوم به ۶ بار اعدام و ۱۱ بار مرگ طبیعی در مرکز اصلاحات درمانی هنریکسون شده بود...