Part 2

35 10 0
                                    


هان : اه خسته شدم
چته همش داری غر میزنی-
هان : تو چطوری انقدر ریلکسی؟خسته نشدی همش درس کلاس درس کلاس درس؟
فقط کلاسو درس که نیست ورزشی هست-
هان : گیرمون آوردی؟خوش به حالت نه دردی نه عشق یک طرفه ای هیی
ها؟؟وااای هانی عاشق کی شدی؟-
هان : درد نخند ، داشتم مثال میزدم عشق کجا بود
هاانییی-
هان : میگم هیچی نیست توهم نزن الکی
ها..اییییی-
هان : چیشد خوبی؟؟هوس حواست کجاست کوری مگه؟بلد نیستی بازی کنی برای چی توپ دستت میگیری؟
هی هان چرا شلوغش میکنی هیچی نشده-
هان : تووو زده تو سرت همینجوریشم مخ پخت تعطیله الانم که تکون خورده هیچی دیگه
:/ ممنون از لطفت-
هان : بزار الان میرم حسابشو میزارم کف دستش
هاناااااا وایستا ببینم کجا میری-
خدای من اگه مدیر بیاد پایین چی از دست این هان سریع پشتش دویدم شاید بتونم جلوشو بگیرم
هانیی هانااا هااااان-
هان : هیی شلمغز بیا اینجا ببینم
به کی گفتی شلمغز؟<
لینو ولش کن شر میشه+
لینو : چانگبین ولم کن ببینم ابن بزمجه چی میگه؟
چانگبین : لینووو
هان : کور بودی کرم شدی؟با تو ام برای چی تووو زدی تو سرت دوستم؟
لینو : اون جوجه خودش زبون نداره تو پریدی وسط؟دوست داشتم به تو چه
هان : الان حالیت میکنم مرتیکه
دیگه نباید بیشتر از این کشش میدادم سریع رفتم و از جلو هانو بغل کردم
هانی خواهش میکنم ول کن شر میشه-
هان : من خوده شرم ولم کن
هانییی التماست میکنم تو رو جون من ولش کن-
چانگبین : لینو بیا بیخیالش شو تو اشتباه کردی یه معذرت خواهی کن خلاص
لینو : عمرااا
چانگبین : ولی
اشکال نداره من خوبم چیزیم نشد فقط این دعوارو تمومش کنید-
چانگبین : بریم لینو بریم بیخیال شو
لینو : خیلی خب اومدم ولی فکر نکن بیخیالت میشم جوجه

هانی خوبی؟-
هان : چرا نزاشتی بحسابش برسم؟
هان توروخدا بیخیال شو-
هان : تو منو جلوی اون‌عوضی کوچیک کردی
هانی-
هان خیلی از دستم عصبانی شد و رفت سمت پله ها
نرفتم دنبالش چون هم من به استراحت نیاز داشتم هم اون
رفتم سمت یکی از نیمکت ها گوشه ی حیاط یه درخت سرو هم کنارش بود و نسیم خنکی میوزید
سعی کردم افکارمو آروم کنم سرمو به سمت آسمون بلند کردمو چشمامو بستم
امم خالت خوبه؟+
چشمامو باز کردم شمارش قلبم از کنترل خارج شد صورت چانگبین بالای سرم و موازای صورت بود حس کردم بیشراندازه نزدیکه
اا م ممن ممنون-
اایش چرا الان باید لکنت بگیرم؟
انگار چانگبین متوجه استرسم شد ازم فاصله گرفت کنارم روی نیمکت نشست
چانگبین : بابت چند دقیقه پیش متاسفم لینو خیلی مهربونو خون گرمه فقط امروز زیاد روز خوبی نبوده براش
میفهمم منم متاسفم دوستم زیادی شلوغش کرد-
چانگبین : قهره باهات
کی؟-
چانگبین تک خنده ای کرد و گفت
چانگبین : دوستت
میخواستم از خنگیم زمین دهن باز کنه و منو ببلعه
اها نه چیزی نیست چند دقیقه دیگه اوکی میشیم-
چانگبین : اها...اممم میگم میخوای
سونگمین : فلیکسسسس فلیکس
چیشده؟چرا داد میزنی؟-
سونگمین : هان هانن با اون پسره ته کلاسیه اااه اسمش چی بود اها اها لی مین هو دارن همو تا سر حد مرگ میزنن
منو چانگبین هم زمان : چییییییی؟؟؟؟؟؟
.
.
........................................................................
های گایز حالتون چطوره؟
روز خوبی داشتید؟
حتما درگیر امتحاناتید یا امتحاناتتون نزدیکه
فایتینگ
او میتونی به خودت ایمان داشته باش😘

Give up love Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang