هان : اه خسته شدم
چته همش داری غر میزنی-
هان : تو چطوری انقدر ریلکسی؟خسته نشدی همش درس کلاس درس کلاس درس؟
فقط کلاسو درس که نیست ورزشی هست-
هان : گیرمون آوردی؟خوش به حالت نه دردی نه عشق یک طرفه ای هیی
ها؟؟وااای هانی عاشق کی شدی؟-
هان : درد نخند ، داشتم مثال میزدم عشق کجا بود
هاانییی-
هان : میگم هیچی نیست توهم نزن الکی
ها..اییییی-
هان : چیشد خوبی؟؟هوس حواست کجاست کوری مگه؟بلد نیستی بازی کنی برای چی توپ دستت میگیری؟
هی هان چرا شلوغش میکنی هیچی نشده-
هان : تووو زده تو سرت همینجوریشم مخ پخت تعطیله الانم که تکون خورده هیچی دیگه
:/ ممنون از لطفت-
هان : بزار الان میرم حسابشو میزارم کف دستش
هاناااااا وایستا ببینم کجا میری-
خدای من اگه مدیر بیاد پایین چی از دست این هان سریع پشتش دویدم شاید بتونم جلوشو بگیرم
هانیی هانااا هااااان-
هان : هیی شلمغز بیا اینجا ببینم
به کی گفتی شلمغز؟<
لینو ولش کن شر میشه+
لینو : چانگبین ولم کن ببینم ابن بزمجه چی میگه؟
چانگبین : لینووو
هان : کور بودی کرم شدی؟با تو ام برای چی تووو زدی تو سرت دوستم؟
لینو : اون جوجه خودش زبون نداره تو پریدی وسط؟دوست داشتم به تو چه
هان : الان حالیت میکنم مرتیکه
دیگه نباید بیشتر از این کشش میدادم سریع رفتم و از جلو هانو بغل کردم
هانی خواهش میکنم ول کن شر میشه-
هان : من خوده شرم ولم کن
هانییی التماست میکنم تو رو جون من ولش کن-
چانگبین : لینو بیا بیخیالش شو تو اشتباه کردی یه معذرت خواهی کن خلاص
لینو : عمرااا
چانگبین : ولی
اشکال نداره من خوبم چیزیم نشد فقط این دعوارو تمومش کنید-
چانگبین : بریم لینو بریم بیخیال شو
لینو : خیلی خب اومدم ولی فکر نکن بیخیالت میشم جوجههانی خوبی؟-
هان : چرا نزاشتی بحسابش برسم؟
هان توروخدا بیخیال شو-
هان : تو منو جلوی اونعوضی کوچیک کردی
هانی-
هان خیلی از دستم عصبانی شد و رفت سمت پله ها
نرفتم دنبالش چون هم من به استراحت نیاز داشتم هم اون
رفتم سمت یکی از نیمکت ها گوشه ی حیاط یه درخت سرو هم کنارش بود و نسیم خنکی میوزید
سعی کردم افکارمو آروم کنم سرمو به سمت آسمون بلند کردمو چشمامو بستم
امم خالت خوبه؟+
چشمامو باز کردم شمارش قلبم از کنترل خارج شد صورت چانگبین بالای سرم و موازای صورت بود حس کردم بیشراندازه نزدیکه
اا م ممن ممنون-
اایش چرا الان باید لکنت بگیرم؟
انگار چانگبین متوجه استرسم شد ازم فاصله گرفت کنارم روی نیمکت نشست
چانگبین : بابت چند دقیقه پیش متاسفم لینو خیلی مهربونو خون گرمه فقط امروز زیاد روز خوبی نبوده براش
میفهمم منم متاسفم دوستم زیادی شلوغش کرد-
چانگبین : قهره باهات
کی؟-
چانگبین تک خنده ای کرد و گفت
چانگبین : دوستت
میخواستم از خنگیم زمین دهن باز کنه و منو ببلعه
اها نه چیزی نیست چند دقیقه دیگه اوکی میشیم-
چانگبین : اها...اممم میگم میخوای
سونگمین : فلیکسسسس فلیکس
چیشده؟چرا داد میزنی؟-
سونگمین : هان هانن با اون پسره ته کلاسیه اااه اسمش چی بود اها اها لی مین هو دارن همو تا سر حد مرگ میزنن
منو چانگبین هم زمان : چییییییی؟؟؟؟؟؟
.
.
........................................................................
های گایز حالتون چطوره؟
روز خوبی داشتید؟
حتما درگیر امتحاناتید یا امتحاناتتون نزدیکه
فایتینگ
او میتونی به خودت ایمان داشته باش😘
KAMU SEDANG MEMBACA
Give up love
Fiksi Penggemarاین داستان بر اساس واقعیت است اما مربوط به کاراکتر های استفاده شده در فیک نیست. این عشقه؟ همچین حسی وجود داره؟ شاید من متفاوتم؟خاصم یا عجیبم؟ ما هردو پسریم،باید چیکار کنم؟ دوراهی ماندن و نماندن از خود واقعیت فرار نکن نمیتونم با دوستم رقابت کنم اون چ...