Ch 01

394 60 5
                                    

?Tell me Nemo, how many roses am I to you

بگو نیمو... بگو که من برای تو چند شاخه رُز هستم؟

پیشگفتار:

نیدالی و شهر گل های سرخ، برگرفته از رمان بلند ناکترن، نوشته شده توسط همین نویسنده هست. درواقع زندگیِ دیگری از کرکتر تهیونگ و جونگ‌کوک در رمان ناکترن رو بازگو می‌کنه؛ توجه داشته باشید که این اثر در جهان دیگری درست مثل جهان ما اتفاق افتاده؛ در نتیجه نمیشه گفت این زندگی، زندگی بعدیِ اون کرکترهاست.

هرچند؛ بدون مطالعه‌ی اون اثر هم می‌تونید نیدالی رو بخونید.

به امید صلح!

- ماریشکا.

برای ارتباط بهتر با متن، به موسیقی‌های مربوط به این داستان در کانال تلگرامی گوش بدید.

 از صدای قطره ها گفتی. قطره‌های آب که از روی فلز زنگ زده‌ی نارنجی روی سطح آب می‌چکیدن. این صدای مورد علاقه‌ات بود.

بعد صدای روشن شدن کبریتت رو به گوش‌هام القا کردم. فقط می‌خواستم تورو تصور کنم که سر سیم رو آتش زدی و مافوقت اومد تا بگه "بجنب‌ نیمو".

احتمالا لرزیدی؛ لرزیدی مگه نه؟ تو وقتی شوکه میشی شونه‌هات می‌لرزه.

" تمومه قربان"!

دست‌های گِلی و نارنجی شده‌ات از آهک و زنگ ِ آهن رو به سیم ها کشیدی تا وصلشون کنی.

اون سر درنمی‌آورد تو داری چی‌کار می‌کنی؛ اما چشم‌های دقیق تو کارشون رو بلد بودن.

خنک کننده رو به راه انداختی و وقتی بادش به چهره‌ی خیس عرق گروهبان خورد؛ نگاه تحسین برانگیزش نسیب چهره‌ات شد.

" آفرین نیمو."

آفرین نیمو؛ بهم بگو این‌ها چند شاخه رُز هستن؟

یک؟ دو؟ ده؟

بگو هنوزم از سه تا نُه رو نمی‌شماری یا باور کردی بین دو تا ده عدد‌های زیبایی وجود دارن؟

بهت گفتم بستگی داره چی رو بشماری.... اونوقت عدد‌ها زیباست!

تو از لهجه‌ام خنده‌ات گرفت اما می‌دونم معنای‌ حرفم رو فهمیدی نیمو.

اگر دست از شمردن اجساد برداری؛ اعداد زیبا‌ ان.

اگر درجه‌ی ترکش خورده‌ی مافوقت رو نشماری، عدد‌ها قشنگن.

اگر جاهای خالی خشابت رو نشماری، اعداد زیبا هستن و اگر اونچه می‌شماری، تعداد گلوله‌های من که جمجمه‌ی هم‌رزمت رو سوراخ کردن نباشه، اعداد دلفریب‌ هستن نیمو...

حالا بیا اینجا؛ از تصور کردنت وقتی داشتی خنک کنندهرو تعمیر می‌کردی خسته‌ام.

باید خودت رو ببینم تا چشم از این غبار بگیرم.

Nidalee & City of Roses ∥ نیدالی و سرزمین رزها {VKook , KookV}Where stories live. Discover now