رفتم سمتش و کشیدمش توی بغلم به خواب فرو رفتم
زمان حال#
تهیونگ#
از خواب پاشدم و یه نگاه به ساعت کردم با دیدن ساعت ۱۲ برق از سه فازم پرید پرید من هیچوقت تا این ساعت خواب نبودم فوق فوقش خیلی دیر پاشم ساعت ۹ ولی الان ساعت ۱۲ الان هر چیم زود برم نمیرسم برم شرکت پس بهتره امروزو نرم پاشدم رفتم دستشویی دست و صورتم و شستم و اومدم بیرون که دیدم جونگکوک جلوی کمد دنبال لباس میگرده فکر نکنم بدونه من اینجا بودم پس گلومو صاف کردم و اونو متوجه خودم کردم با دیدنم گفت صبح بخیر و منم جوابشو دادم خب پس حرف دیشبش یادش نبود نیشخندی زدم و رفتم سمتش با یه حرکت انداختمش روی تخت و خودمم پشتت خوابیدم دستمو دور کمرش انداختم (کاور پارت جوریه که خوابیدن روی تخت)هوا بشدت سرد بود و اتاقشم شومینه نداشت با خودم فکر کردم
"چطوری این اینجا میخوابه و صبحا آخم نمیگه باید یه شومینه بزارم توی اتاقش یا اتاقشو عوض کنم" "(پسرم جونگکوک عادت داره 🙂)بعدش یهو یاد حرف دیشبش افتادم
فلش بک#
همونطور که داشت خوابم میبرد دیدم جونگکوک توی خواب و بیداری داره یه چیزی میگه گومشو نزدیک کردم تا ببینم چی میگه که با حرفش اخمام تو هم رفت و خوابیدم صبح خوب تنبیهش میکنم
جونگکوک:کاش میشد بکشمت
ولی خوب کاش تهیونگ میدونست که جونگکوک با اون نبوده
کاش....
زمان حال#
جونگکوک#
یه لحظه با دیدن نیشخندش ترسیدم نمیدونم چیشد که انداختم روی تخت و خودشم پشتم خوابید و دستشو دور کمرم حلقه کرد بعد از حرفش فهمیدم که جهنم واقعی شروع شده
تهیونگ:که میخوای منو بکشی آره
بعدش دیکشو یه ضرب واردم کرد و من فقط میتونستم جیغ بکشم و این بود شروع روز پر از درد جونگکوک(خدایا یکی جونگکوکو از دست تهیونگ نجات بده 😭😭😭)خب خب اینم از این پارت ببخشید اگه کمه دستم درد میکرد نتونستم زیاد بنویسم ولی قول میدم پارت بعد زیاد باشه ووت و کامنت فراموش نشه مرسی دوستون دارم باییی 😘😘😘🥰🥰
YOU ARE READING
abortive revenge
Actionخب این اولین فیک منه امیدوارم خوشتون بیاد 🥰🥰🥰 .................................................................... ژانر:مافیایی ،ارباب برده ای ،خشن ،شکنجه،ددی کینگ،رمنس،عاشقانه کاپل:ویکوک، یونمین، نامجین، هوسوک و لی هارا نویسنده:HANA ملقب به H.H...